کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگ آوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جنگ جنگ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جِنْگ جِنْگ؛ وِزوِز کردن حشرات.
-
کله جنگ
واژهنامه آزاد
کله جنگ نام محلی خرچنگ است که مردم بیشتر مناطق استان اصفهان به کار می برند مخحصوصاً مردم لنجان
-
جنگ تحمیلی
واژهنامه آزاد
جنگی است که حکومت صدام از کشور عراق ، به مدت هشت سال، میهن عزیزمان،ایران را مورد حمله قرار داد کلی در پایان بر اثر ایستادگی جوانان دلیر سرزمین ما، ناگزیر به عقب نشینی و شکست شد.این جنگ از سال1359 تا 1367 ادامه داشت.
-
جنگ سالار
واژهنامه آزاد
جنگ طلب ، رهبر جنگ ، رهبر گروه های جنگجو
-
جنگ تحمیلی
واژهنامه آزاد
نبرد ناخواسته.
-
جنگ دریایی
واژهنامه آزاد
استفاده از قدرت دریایی در جنگ ها را که در گستره دریاها، اقیانوسها و یا هر پهنه وسیع آبی مثل دریاچه های بزرگ یا رودهای عریض با استفاده از وسایل حمل و نقل در آب و تجهیزات نظامی مرتبط با آن را جنگ دریایی گویند. جنگ دریایی در حالت ایده آل مستلزم کنترل در...
-
جنگ نرم
واژهنامه آزاد
جنگی که در آن ذهن درگیر می شود
-
جنگ جویان
واژهنامه آزاد
مبارزه کنندگان
-
کله جنگ
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) کَلِه جِنگ؛ سوسمار، آفتاب پرست، خرچنگ.