کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمعآوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جمع
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جَم. ریشۀ اوستایی دارد. برای نمونه "انجمن" به پهلوی می شود "هَنجَمَن" که ریشۀ "جَم" را در خود دارد. یکی از چهار کُنِشِ بنیادینِ شمارش (چهار عمل اصلی حساب) که در آن دو یا چند شماره به هم افزوده می شوند. "جمع کردن" به...
-
دهان جمع کن
واژهنامه آزاد
گس.
-
جمع و تفریق
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جم و کم. از ریشه های "جَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "جمع کردن" و "کَمیدَن" به آرِشِ "کم کردن".
-
دورهم جمع شدن
واژهنامه آزاد
باهم صحبت کردن مشورت کردن باهم به جایی قرار گذاشتن
-
جستوجو در متن
-
تل انگون
واژهنامه آزاد
محل جمع آوری زباله (انباشت زباله روی هم)
-
کندلو
واژهنامه آزاد
نوعی هیزم کوچک که آب سیل با خود می آورده ومردم آن را برای پخت و پز جمع آوری می کردند
-
جاوند
واژهنامه آزاد
(کرمانی) چادرشب، پارچه ای از جنس گونی پلاستیکی برای جمع آوری خرما.
-
آذله
واژهنامه آزاد
āzela (آذِلَه ) پهن خشک گاو که برای سوخت استفاده می شود ... آذله وُرچین ā.vorčin کنایه از شخصی که از روی فقر پهن های خشک شده را جمع آوری می کند ...
-
رافعانه
واژهنامه آزاد
در دوره صفویه مالیاتی بوده که پس از جمع آوری محصول کشاورزی و تعیین میزان آن از مالک و یا مستاجر مزرعه گرفته می شده است.
-
عصارون
واژهنامه آزاد
در فصل بهار زنبوران عسل گرده گلها را جمع آوری و در کیسه ای که در کنار پاهای خود دارد به کندو یا محل زندگی خود می برد که به آن عصاره یا عصارون می گویند
-
نهج البلاغه
واژهنامه آزاد
نهج البلاغه کتابی شامل خطبه ها، سخنان و نامه های حضرت علی (ع) می باشد که توسط سید رضی در قرن چهارم هجری قمری جمع آوری شده است.
-
پهپاد
واژهنامه آزاد
(پَ) این واژه مخفف (پرنده هدایت پذیر از دور ) میباشد و در اصطلاح به هواپیماهای بی سرنشین نظامی و یا هم تحقیقاتی گفته می شود که به منظور منهدم کردن هدفهای نظامی و یا جمع آوری اطلاعات از نقاط بخصوص استفاده می شود
-
اشونگ
واژهنامه آزاد
(استهبان فارس) اِشوَنگ (ESHVANG) محل خشک کردن محصولات کشاورزی در آفتاب؛ بعضی از محصولات (مانند انجیر) را بعد از جدا شدن از درخت، جمع آوری می کنند و در زمینی هموار و تمیز (ریگی یا جدیداً سیمانی) چند روزی در برابر آفتاب قرار می دهند تا رطوبت باقی مانده...
-
جماییدن
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Jamaaiydan) گرد هم جمع شدن؛ اجتماع کردن. ج.م.ع، از ریشۀ پارسى«جَم، جُم» به دست آمده است. از این رو با گستردن این ریشه به روش پارسى، می توان به شمار فراوانى اژ ستاک ها و واژگان نوین دست یازید. جمینیدن:مجموعه تشکیل دادن؛ جمینه:مجم...