کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وسایل ارتباط جمعی
واژهنامه آزاد
دستگاه ها، ابزار و امکاناتی که با آن می توان با عدّه ی کثیری از مردم در مکان های مختلف، همزمان ارتباط صوتی یا تصویری برقرار کرد. از جمله، اینترنت آنلاین، تلویزیون، رادیو، ... گاهی روزنامه و مجلات را نیز به این دسته اضافه می کنند.
-
جستوجو در متن
-
collaborative
واژهنامه آزاد
جمعی.
-
توتالیته
واژهنامه آزاد
جمع گرا ، جوامعی که رهبران سیاسی خود را به صورت جمعی ( توسط مردم ) انتخاب می کنند. جوامع توتالیته می گویند.
-
انتخابات
واژهنامه آزاد
همه پرسی. انتخاب جمعی؛ برگزیدن یک یا چند نامزد برای مسئولیت خاصی، از طریق رأی گیری گروهی.
-
ژنوسید
واژهنامه آزاد
genocide نسل زدائی، کشتار دسته جمعی، قتل عام
-
نمر
واژهنامه آزاد
لنگ؛ نمره و رتبه؛ آب زلال مثلاً در کلمۀ «نمررود»؛ حرکت جمعی همچون رود.
-
رایتیم
واژهنامه آزاد
این لغت بکلمه فارسی و به معنی هدایت یک عملیات بصورت دسته جمعی و با مشورت و رایزنی می باشد
-
وشور
واژهنامه آزاد
وَشُوْر:(washouwr) در گویش گنابادی یعنی شورش کردن گروهی ، اغتشاش ، حمله کردن جمعی ، پشت سر هم کاری را کردن
-
اهاله
واژهنامه آزاد
اهاله: به معنی ( ریختن خاک ، خاک ریختن برچیزی مثل خاک ریختن دسته جمعی ازکناره های قبر بالای میت ) چنانچه درفرهنگ "عمید " نیز به همین معنی آمده است .
-
چل
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِلْ؛ عدد چهل. || هورا کشیدن، فرمانی برای شادی کردن و ابراز خوشحالی جمعی. || چُلْ؛ کلیتوریس (Clitoris) || چَلَ؛ چاله، گودال، قبر، گور.
-
حطه
واژهنامه آزاد
حطّه در لغت، برگرفته از ریشۀ «ح ط ط» است. معانى گوناگون و در عین حال قابل جمعى که در واژه نامه هاى عربى براى ریشۀ یادشده آمده است، نشان مى دهد که فرونهادن و پایین آوردن چیزى یا کسى از جاى و جایگاه بالاى آن، اعم از اینکه مادى یا معنوى باشد، اصلى ترین ...
-
حوریدرق - جاهای دیدنی
واژهنامه آزاد
زاغه و غار زیر زمینی آن بزرگترین و شاید بینظیر ترین غار در ایران و به جرات می توان گفت در دنیا است که هیچ کس از آن و زبیاییهایش خبر ندارد . این غار برای کسانی که اهل ماجرا جویی هستند مکانی پرهیجان و جالب خواهد . در دل کوهی زیبا و در مکان زیبا و سرسبز...
-
ری را
واژهنامه آزاد
ری را به معنی زن می باشد. || مطابق یک افسانه قدیمی در شمال بانویی است که باعث زیبایی جنگل های مازندران می شود. || نوعی باران در شمال است. || نام قدیمی شهر بابل بوده است. || ری را، در زبان مازندرانی به معنای "هان!" ، "آگاه باش!" ، "بیدار باش!" و...