کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جز و بز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دبر
واژهنامه آزاد
به ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره
-
ارویس
واژهنامه آزاد
در زبان کردی (گوریس) به معنی طناب و رسن که از موی بز بافته شده باشد.
-
شهاز
واژهنامه آزاد
لغت ترکی عشایر ترک قشقائی به بز نر پیشرو گله شهاز می گویند بز نر پنچ ساله به بالا که بخاطر شاخ ها و موهای بلندش زیبائی خاصی دارد و کل گله گوسفند از پشت سر او حرکت می کنند و چون سن او از همه گله بیشتر است همه مسیر های حرکت گله را می شناسد و به چوپان ...
-
داوار
واژهنامه آزاد
چادر عشایر لر که از پشم بز درست می شد و از گرما و سرما جلوگیری می کرد و خانه ی مناسبی برای عشایر کوچ نشین بوده است.
-
ارنبوت
واژهنامه آزاد
به موجود زشت روی یا صورتی زشت داشتن می گفتند. در قدیم گویا به موجودی می گفتند با جثۀ یک بز و چهره ای بسیار زشت و بدنی پشمالو که شکل میمون داشته.
-
سه قاب
واژهنامه آزاد
سه قاب، ۳قاب؛ نوعی شرط بندی یا قمار بازی است که آن را با سه قطعه استخوان مَفصل چهار وجهی که در قسمت فوقانی ساق پای گوسفند یا بز قرارگرفته بازی می کنند؛ چهار وجه هر قاب به نام های جیک، بوک، اسب، و خر معروف اند. بازی سه قاب دو نفره و حداکثر ده نفره است...
-
ساتیر
واژهنامه آزاد
ساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخه مو و عشقه در آن پیچیده بودند ) یا آلتی موسیقی در دست داشت .در اساطیر یونانی و رومی سایت...
-
پورنگ
واژهنامه آزاد
واژهی پورنگ مخفف پور ِ رنگ ( پور + رنگ). پور به معنای پسر و رنگ به معنای خورشید.( ~.) (اِ.) 1 - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. 2 - بز کوهی . واژهی پورنگ به معنایِ پسرِ خورشید
-
هوموک
واژهنامه آزاد
هوموک در واقع همان واژه "هوم"است که در منطقه بلوچستان سرح به آن "هوموک "گفته می شودوبه معنای گیاهی است که در رنگرزی مورد استفاده قرار می گیرد و در این منطقه با آن پوست بز جهت استفاده شیر یا آب رنگ می کنند.
-
موت اباد
واژهنامه آزاد
موت اباد در ابتدا مو تاب ها بوده است. در گذشته در 2 کیلومتری شمال موت اباد فعلی دهی بنام جعفر اباد وحود داشته که مظهر قناتش در مخل موت اباد فعلی بوده است. چون کولی های مو تاب تابستانها در محل دهانه قنات جعفر اباد چادر می زدند و با تابیدن موی بز طناب ...
-
مِشمِشه
واژهنامه آزاد
بیماری باکتریایی واگیردار و خطرناکی است که بیشتر در تک سمیها مشاهده میگردد. این بیماری بسیار کشنده در اسبها بیشتر دیده شده و از بیماری های مشترک انسان و دام است. عامل این بیماری باکتری گرم منفی غیر متحرک، فاقد کپسول و بدون اسپور بنام پسودوموناس م...