کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جریان را عوض کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گزک
واژهنامه آزاد
گِزِک یعنی عوض - تغییر گزک دادن یعنی عوض کردن - تغییر دادن - جابجا کردن مثال= خودت را گزک کن یعنی خودت را عوض کن - خودت را اصلاع کن گزگ گذاشتی یعنی عوضی گذاشتی - اشتباه گذاشتی
-
آلیچ
واژهنامه آزاد
عوض کردن . تعویض کردن.
-
تغاتر
واژهنامه آزاد
عوض کردن
-
دگیش
واژهنامه آزاد
عوض کردن. معاوضه .
-
آلش
واژهنامه آزاد
به کسر ل = عوض کردن
-
جابجایى
واژهنامه آزاد
جابِجایى به معنى عوض کردن جاى ٢ یا چند چیز با یکدیگر است
-
خایر
واژهنامه آزاد
دور زدن پشت به باد و عوض کردن جای بادبان از راست به چپ یا بر عکس.(اصطلاح دریانوردی)
-
عاریه
واژهنامه آزاد
عاریه، یعنی انسان مال خود را به دیگری بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزی از او نگیرد.
-
اسلوب معادله
واژهنامه آزاد
هرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهومبیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند.
-
مال بندان
واژهنامه آزاد
در گذشته، در هر سه فرسخ، چند کمند اسب نگه می داشتند که هر کمندش، چهارتا بود و در آنجا، اسب های دستگاه های پستی را عوض می کردند. این منزل ها را مال بندان می گفتند.
-
دیس
واژهنامه آزاد
نوعی آواز رَپ که خوانندۀ آن شعر های طرف مقابلش را عوض می کند و به ضرر خودش یا به شکل خنده دار در می آورد، و در این صورت باید منتظر دیس بک خوانندۀ مقابلش باشد که جواب او را می دهد .
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
راه ایثار کردن
واژهنامه آزاد
راه را باز کردن، راه را هموار کردن برای عبور کسی یا چیزی
-
چشم ها را چار کردن
واژهنامه آزاد
مشورت کردن
-
هشتبلکو
واژهنامه آزاد
ناک اوت کردن، چیزی را مغلوب کردن