کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای در دیده دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای کم عمق رودخانه
واژهنامه آزاد
گدار
-
از جای بشد
واژهنامه آزاد
عصبانی شد.
-
سردترین جای جهان
واژهنامه آزاد
زمهریر
-
جستوجو در متن
-
دژاوو
واژهنامه آزاد
دژاوو حالتی است که در آن شخص احساس میکند ، چیزی را که الان در حال رخ دادن است ، قبلا تجربه کرده است. دژاوو Déjà vu یک اصطلاح فرانسوی است که «قبلا دیده شده»
-
ودا
واژهنامه آزاد
وَداْ:(wada) در گویش گنابادی یعنی دادن ، بخشش کردن || پس دادن ، برگشت دادن || همخوابگی کردن
-
سلخ
واژهنامه آزاد
(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود
-
رنگین کمان
واژهنامه آزاد
کمان هفت رنگی که گاهی پس از باران در آسمان دیده می شود. هنگام آب دادن به گل ها و آب پاشی هم ممکن است رنگین کمان کوچکی تشکیل شود. رنگین کمان بر اثر شکسته شدن نور خورشید به وجود می آید. در واقع قطره های آب مثل منشور عمل می کنند که وقتی نور از آن عبور م...
-
آیرونی
واژهنامه آزاد
آیرونی این اصطلاح از واژه ی یونانی (Eironeia) گرفته شده و به معنای ریا و خلاف واقع نشان دادن است . شگردی است که گوینده یا نویسنده به کلام یا آنچه نوشته یا دیده می شود معنایی متضاد یا وارونه می بخشد که در آن دریافتی طنز آمیز وجود دارد .
-
گل
واژهنامه آزاد
گَلْ:(gal) در گویش گنابادی یعنی ورز دادن گِلْ با پا ، چرخاندن ، دور دادن || گَلَ:(gala) در گویش گنابادی یعنی دهان
-
تیناب
واژهنامه آزاد
آنچه در خواب دیده میشود و به عربی رویا خوانند رویا و آنچه در خواب بینند
-
اسفنکس
واژهنامه آزاد
ترکیب انسان با حیوانات در مجسمه سازی باستان؛ نمونه هایی از آن در معماری هخامنشیان دیده می شود.
-
در صرافت نبودن
واژهنامه آزاد
در خیال انجام دادن کاری نبودن
-
سر سری
واژهنامه آزاد
بی حوصله کاری را انجام دادن زود و گذری کاری را انجام دادن از روی بی رغبتی کاری را انجام دادن بی حوصلگی در کار
-
رد
واژهنامه آزاد
رَدْ:(rad) در گویش گنابادی یعنی نشان ، علامت باقی مانده || رد شدن: عبور ، رفتن ، نفهمیدن || ردشده: برگشت خورده || رد کردن: دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن، دادن