کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای بیرون در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جای کم عمق رودخانه
واژهنامه آزاد
گدار
-
از جای بشد
واژهنامه آزاد
عصبانی شد.
-
سردترین جای جهان
واژهنامه آزاد
زمهریر
-
جستوجو در متن
-
لینوسا
واژهنامه آزاد
نام یکی از قلعه های کاخ لیدوما در شهرستان نورآباد ممسنی که در پژوهش های باستان شناسی در سال 1386 سر از خاک بیرون آورد و در اثر طوفان دوباره در زیر خاک مدفون شد
-
شامورتی
واژهنامه آزاد
1. در لفظ ارمنی دشنام است. 2. جعبه ی مخصوص شعبده بازان و معرکه گیران 3. حقه بازی 4. ظرفی با سوراخی چند در اطراف محتوی آب که اگر شعبده باز خواهد آب آن بیرون ریزد واگر نخواهد بیرون نمی ریزد
-
عصارون
واژهنامه آزاد
آب بسیار شفاف و گوارا و سبک که در کوهستان از شکاف کوه بیرون می آید.
-
عصارون
واژهنامه آزاد
در مناطق کوهستانی، به آب بسیار شفاف و گوارا که از شکاف قلۀ کوه بیرون می آید، عصارون می گویند.
-
چیلیک
واژهنامه آزاد
نام_آوایی برآمده از صدای پرده شاتر در دوربین های عکاسی است؛ این پرده بازدارندۀ ورود نور از بیرون به داخل لنز و در نهایت به سطحِ حساس است.
-
استبراء
واژهنامه آزاد
استبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
-
دلع
واژهنامه آزاد
به معنای بیرون کردن زبان از دهان، و همچنین کلمه ای است در دعای صباح امام علی (ع):اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق تبلجه.
-
زابراه
واژهنامه آزاد
زابِراه شدن در گویش گنابادی یعنی ول ماندن ، بیرون رانده شدن از خانه ، رها کردن ، مجبور به تغییر محل سکنا شدن، بی خانمان شدن
-
قولانجق
واژهنامه آزاد
در زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روستا را به نام مینامن.
-
هپ
واژهنامه آزاد
هُپْ با ضم ه و سکون پ. آگاهى دادن کسی در بیرون از خودرو به راننده که با خودروی دیگری در پس یا پیش هر آن میتواند برخورد پدید آید. در در گویش بومیان شیراز ی [و نزدیک به همه شهرستان های دیگر استان فارس که در بر گیرنده جغرافیای پیش از سال 1357 است] هنگام...
-
پلاتو
واژهنامه آزاد
سکانسی از گزارش نلویزیونی است که خبرنگار با قرار گرفتن در مقابل دوربین به صورت مستقیم با بیننده سخن می گوید. پلاتو را می توان امضای خبرنگار در پای گزارش تلقی کرد، از این رو معمولاً در پایان گزارش آورده می شود. || محل فیلمبرداری که در استودیو یا بیرون...