کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گشت و گذر
واژهنامه آزاد
گردش
-
جای کم عمق رودخانه
واژهنامه آزاد
گدار
-
از جای بشد
واژهنامه آزاد
عصبانی شد.
-
سردترین جای جهان
واژهنامه آزاد
زمهریر
-
جستوجو در متن
-
غلتید
واژهنامه آزاد
گشت
-
سیران
واژهنامه آزاد
گشت و گذار /سیروسفر
-
جولان
واژهنامه آزاد
گشت و گذار و گردش
-
سیران
واژهنامه آزاد
گشت و گزار . سیاحت . تفریح . نامیست کردی
-
خراگ
واژهنامه آزاد
خراگ(خ َ ر ا گ) معادل فارسی خراج هست که با ورود اعراب به ایران به خراج تبدیل گشت
-
بیگه شدن
واژهنامه آزاد
گذشتن،تمام شدن،شب شدن. سال،بیگه گشت،وقت کشت نه / جز سیه رویی و فعل زشت نه مولوی
-
سک
واژهنامه آزاد
سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراقبت. || ترکیدن کف روی مایعات
-
وحشت
واژهنامه آزاد
نهیب. || از شاهنامۀ استاد فردوسی:دلم گشت از آن خواب بد پرنهیب - ز بالا بدیدم نشان نشیب. از ویس و رامین استاد گرگانی:نه از کار بزرگ آید نهیبش - نه از گنج گران آید فریبش.
-
فرگشت
واژهنامه آزاد
فر (پیشوند) + گشت (گشتن و تغییر یافتن). «فر» در اینجا اسم نیست و از این جهت به معنی فرّه و جلال و شکوه نیست، بلکه یک پیشوند است به مفهوم پیش رفتن و ادامۀ روند همین طریق داریم؛ فرسایش = فر + سایش. ساییدن متمادی و ادامه دار.
-
بار بل
واژهنامه آزاد
کلمه ای با معنای خاص بیشتر با گویش خراسانی ، بیش بار آوردن ، در مزارع زعفران سالی که محصول بیش از سنوات پیش باشد کشاورزان آن سال را باربل گویند سال باربل آمد زراه ، حاصل آورد فراح، دل چو با خدا گشت براه،باربل آید باربل آید زراه.