کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جان در سر سودا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بن جان
واژهنامه آزاد
(بُن جان):ته دل - صمیم دل
-
جان گیر
واژهنامه آزاد
گیرندۀ جان، ستانندۀ جان.
-
جان هاگیر
واژهنامه آزاد
جان+ هاگیر (گیرنده)، کسی که جان را می گیرد، فرشته ی مرگ، عزرائیل؛ «جاناگیر» هم گفته می شود.
-
جان پناه
واژهنامه آزاد
محافظ جان، پناهگاه.
-
جان برکفان
واژهنامه آزاد
کسانی که از جان خود گذشتند (کنایه از ایثارگران).
-
گوش جان
واژهنامه آزاد
دانایی، خردمندی، هوشیاری، آگاهی، بیداری
-
جان خدای
واژهنامه آزاد
کسی که خداوند و صاحب جانی لطیف و پاک است
-
جان سروشت / jan-sar-vosht
واژهنامه آزاد
بیقرار / ناآرام / عاصی
-
جستوجو در متن
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
وشور
واژهنامه آزاد
وَشُوْر:(washouwr) در گویش گنابادی یعنی شورش کردن گروهی ، اغتشاش ، حمله کردن جمعی ، پشت سر هم کاری را کردن
-
آدگدو
واژهنامه آزاد
در گویش نواحی شمال استان کرمان به معنای پشت سر کسی حرف زدن، غیبت کردن، پچ پچه، درگوشی صحبت کردن
-
پیدر
واژهنامه آزاد
(گنابادی) پِیْدَرْ؛ عروس و داماد کردن، سر و سامان دادن، از آب و گل در آوردن، ازدواج کردن.
-
ورکل
واژهنامه آزاد
وَرْکِلَّ:(warkella) در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، ساقط کردن ، سرنگون کردن ، برانداختن قدرت یا گرفتن جان ، شکست دادن و زمین زدن
-
سر نخ
واژهنامه آزاد
(اِ.مر.)(مرکب از سر+نخ) آنچه که (امید رود) دنبال کردنش به کشف حقایقی بینجامد. در یکی از برنامه های طنز، دنبال کردن رشته هایی که به قاتل ختم می شدند، قاتل را به کارآگاهان می شناساند. مثال: «سر نخ های جدید و مهمی به دست آورده ایم»«این عکس ها تنها به عن...