کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانب کسی نگه داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تحافظ
واژهنامه آزاد
نگه داشتن-حفظ کردن
-
رازش
واژهنامه آزاد
به معنی راز نگه داشتن - برگرفته از اسم های هندی
-
هوش
واژهنامه آزاد
ه با ضمه ملین و نرم:اسم صوت برای نگه داشتن خر از حرکت .
-
دوستت دارم
واژهنامه آزاد
دوست داشتن چیزی یا کسی، علاقه داشتن، عشق ورزیدن
-
مشغول ذمه
واژهنامه آزاد
مدیون کسی بودن بر کسی دین داشتن
-
تعلق
واژهنامه آزاد
مال کسی بودن، وابستگی داشتن
-
سوءظن
واژهنامه آزاد
به کسی یا چیزی شک داشتن. شک و شبه
-
سر کار گذاشتن
واژهنامه آزاد
وعده پوچ دادن، به کاری بیهوده مشغول داشتن کسی
-
کندانه
واژهنامه آزاد
در تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
-
پندارپرداز
واژهنامه آزاد
آدم خیالاتی یا کسی که به داشتن قوه خیال قوی شناخته شده است
-
ارزنی داشتن
واژهنامه آزاد
چیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن
-
ارزنی داشتن
واژهنامه آزاد
چیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن
-
اگال
واژهنامه آزاد
اگال به فتح حرف ( ا ) و با حالت تشدید روی حرف گ به معنی زانوبند شتر که در موقع خواباندن و نگه داشتن در یک محل به هر دو پای جلو و گاهی به یکی از پاها جهت ماندن شتر در یک منطقه برای اینکه زیاد از محل دور نشودبکار میرود
-
مخلطت
واژهنامه آزاد
با هم آمیزش و معاشرت داشتن؛ ( مصدر) آمیزش کردن با کسی معاشرت کردن . مباشرت کردن؛ (اسم) آمیزش:مرا در عهد جوانی با جوانی اتفاق مخلطت بود و صدق مودت . آرمش جماع. مخالطه کردن ( مصدر ) مخالطت کردن:هر آن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد ...
-
پرستش
واژهنامه آزاد
از پیشوند "پر" به معنای پیرا و دور و پسوند"استادن"است.که روی هم دور و اطراف چیزی ایستادن میباشد. معنای دوم، پرستش به معنای نگه داشتن و مراقبت کردن است و مصدر است. کلمه پرستار به معنای مراقب است که این دو واژه یک ریشه دارند. مثلا آتش پرست در زردشتیان ...