کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنها ماندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مبتهک
واژهنامه آزاد
راکد ماندن
-
جایی ماندن
واژهنامه آزاد
حضور داشتن در مکانی غیر از خانه
-
presevere
واژهنامه آزاد
پشتکارداشتن، استقامت به خرج دادن، ثابت قدم ماندن.
-
بیتوته کردن
واژهنامه آزاد
خانه گرفتن-گرفتن جایی برای ماندن
-
شبگیر
واژهنامه آزاد
ماندن در جایی در تاریکی ناخواسته
-
لهام
واژهنامه آزاد
در گویش بوشهری به معنی بی حرکت ماندن
-
تنازع بقا
واژهنامه آزاد
با هم جنگیدن برای زنده ماندن.
-
پاید(payad)
واژهنامه آزاد
پابرجا ماندن , پایدار ماندن,مثال (تردید و دودلی تان دیری نمی پاید) حراست کردن , زیر نظر داشتن, مثال (چوپان درحال پایدن گوسفندان بود که گرگ به گله حمله کرد )زیرنظر داشتن, مثال (پسرک ماشین ها را می پاید و بادکنک را از وسط خیابان برمی دارد )
-
آب حیات
واژهنامه آزاد
باعث زندگی انسان می شود آب چیزی است که باعث زنده ماندن موجودات می شود و حیات هم به معنای زندگی است
-
افرازش
واژهنامه آزاد
|| بر بلندا ماندن، برفراز رفتن، اهتزار، بر بلندی بودن. (و در آنگاه که پرچم کشورم به افرازش در آمد، به خود بالیدم.)
-
کان لم یکن
واژهنامه آزاد
باطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی
-
پایار
واژهنامه آزاد
پایدار؛ استوار؛ ماندگار ؛ زنده ماندن ؛ به طور معمول به معنای «زنده باشی» به صورت دعایی گفته می شود.
-
مانستان
واژهنامه آزاد
مانِستان به معنی اقامتگاه و محل ماندن، مرکز عبادت پیروان دین مانی، چراکه برگزیدگان مانوی در آنجا بسط می نشسته اند.
-
گیرور
واژهنامه آزاد
گیروَر یا گیروا یا گیروَه:(تالشی)با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، فرصت، زمان مناسب، زمان بدست آمده، زمان درخور، بزنگاه، فرصت مناسب برای رهایی از بند، زمان درخور برای به چنگ آوردن کسی یا چیزی،...
-
فرصت
واژهنامه آزاد
گیروَر، گیروا یا گیروَه، (تالشی) زمان، با آغوش گشوده برای گیرآوردن زمان مناسب ماندن، پنهانی برای به چنگ آوردن دشمن بدنبال او گشتن، زمان مناسب، زمان بدست آمده، زمان درخور، بزنگاه، زمان مناسب برای رهایی از بند، زمان درخور برای به چنگ آوردن کسی یا چیزی،...