کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمام کمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ماه تمام
واژهنامه آزاد
بدر
-
تمام عقلی
واژهنامه آزاد
کامل بودن عقل و اندیشه.
-
جستوجو در متن
-
اوینار
واژهنامه آزاد
دوست داشتن در حد کمال
-
هورتات
واژهنامه آزاد
(پهلوی) هـَئوروَتات؛ خرداد، کمال.
-
نیروانا
واژهنامه آزاد
آخرین مرحله رشد و کمال در آئین بودا، در این مرحله انسان از تمام پلشتی های جسمانی رهایی یافته و به کمال می رسد. انسان کامل
-
ازگار
واژهنامه آزاد
تمام و کمال ، مدت زمان طولانی
-
آوینار
واژهنامه آزاد
عشق و دوست داشتن در حد کمال
-
کمال طلبی
واژهنامه آزاد
به اندازه معینی چیزی را خواستن. متضاد ظمع
-
کاملان
واژهنامه آزاد
کامل ها، به کمال رسیدگان؛ فرهیختگان و کسانی که در علم و عرفان عالی رتبه باشند. در شعر پارسی، کاملان هم رتبۀ عارفان و عاشقان الهی اند؛ مثال:«ای دل و جان کاملان گم شده در کمال تو/ عقل همه مقربان بی خبر از وصال تو.
-
روشنیدگان
واژهنامه آزاد
روشن شدگان-به کمال رسیدگان-افرادی که از طریق جستجوی درونی و عرفانی به روشنی و آگاهی می رسند
-
راژیس
واژهنامه آزاد
را پسوند کردی برای بیان تمام و کمال بودن چیزی ژیس در کردی باستان بە معنی شایستە و درستکار راژیس نام کردی دخترانە و بە معنی درستکارترین و شایستە ترین
-
نضج
واژهنامه آزاد
رسیدن و پختن نَضِجَ: نَضْجاً التمرُ أو اللحمُ:خرما رسیده شد و یا گوشت پخت و خوشمزه شد - نَضَجاً , ِ النّاقةُ بِوَلَدِهَا:یکسال گذشت و ماده شتر نزائید . نَضَّج: تَنْضِیجاً [ نضج ] تِ الناقةُ بِوَلَدِها:مرادف ( نَضِجَت ) است .:النُّضْج:اسم است از...
-
نربه
واژهنامه آزاد
در شهر بیدگل بر کمال سکونتگاههایشان دقت کامل داشته و میهمانان و رهگذران و خستگان و از سفر ماندگان و دراویش و....را از یاد نبرده و در سازماندهی عناصر شهری- روستایی بدقت و هوشمندی و سخاوت محلی را بنام تربه که معمولا نزدیک میادین اصلی محلات،مسجد،آب انب...
-
روشنیده
واژهنامه آزاد
روشنیده به معنای انسان روشن شده، انسانی که به واسطه جستجو درونی به روشنی و کمال رسیده باشد توضیحات خارج از معنی:دو کلمه روشنیده و روشنیدگان چندین بار توسط این جانب به ثبت رسیده اما به واژه نامه آزاد اضافه نمیشود. این دو کلمه را بررسی نموده و معنای آ...