کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اوقات تلخ
واژهنامه آزاد
اوْقاْت تَلِخ:(ouwghattalekh) در گویش گنابادی یعنی اخمالو ، عبوس ، ترش رو ، ناراحت ، عصبانی
-
جستوجو در متن
-
علقمه
واژهنامه آزاد
انداختن چیز تلخ در طعام و تلخ کردن آن، شهری است در ساحل جزیره ٔ صقلیه (سیسیل )
-
تلخند
واژهنامه آزاد
خندۀ تلخ.
-
تل
واژهنامه آزاد
(لری) [tal] تلخ، خلاف شیرین.
-
بیلهر
واژهنامه آزاد
نوعی گیاه دارویی با طعم و بوی مایل به تلخ
-
تروش
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تُروْش [torwsh]؛ اوقات تلخ، چهره گرفته و در فکر.
-
تلخوش
واژهنامه آزاد
ترکیبی از دو کلمه ی "تلخ" و "خوش" است.که ب دلیل وجود دو "خ" یکی از "خ" ها راحذف کرده و آن را "تَلخوَش" می خوانیم.
-
طلخه
واژهنامه آزاد
در متن مقالات مولانا سمس الدین عبارت طلخه ظاهرا مرادف با تلخه بمعنی تلخ خو آمده
-
نوستالژی
واژهنامه آزاد
دلتنگی طولانی مدت برای زادگاه و دوران گذشته که با یادآوری خاطرات تلخ و شیرین همراه است.
-
نوستالژی
واژهنامه آزاد
(به ضم نون و سکون سین و لام) (اِ.) دلتنگی به سبب دوری از وطن، یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های تلخ یا شیرین.
-
نوستالوژی
واژهنامه آزاد
نوستالژی (نُ لُ) (اِمص.) دلتنگی به سبب دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های درخشان یا تلخ و شیرین.
-
حس آمیزی
واژهنامه آزاد
hes, amizi در اصطلاح ادبی، به کار بردن حس یا محسوسی است در حوزه ی حس یا محسوس دیگر، یا درآمیختن حواس با یکدیگر؛ مانند:جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعل شکرخا را. شاعر "جواب" را که شنیدنی است از رهگذر خیال، در حوزه ی حس چشایی به کار برده است [تلخ را به آن نسب...
-
می زیبد
واژهنامه آزاد
زیبنده است . زینت میدهد . زیبا میکند اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا حافظ (غزل3)
-
شیرین
واژهنامه آزاد
شلپ. به عقیدۀ بعضی پاک نویسان، از آنجا که شیرین (شیر+ین) پدیدآمده از شیر (نوشیدنی) است، معنی آخشیج (متضاد) تلخ را نمی دهد و به جای آن از واژۀ شلپ بهره می بریم. معنی درست «شیرین» خوراک های ساخته شده از شیر است.