کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقسیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقسیم
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بخش. یکی از چهار کنش بنیادین شمارش (چهار عمل اصلی حساب) است که در آن شماره ای را بر شمارۀ دیگر می بخشند (بخش می کنند). "تقسیم کردن" به پارسی می شود "بخشیدن" یا "بخش کردن". "علامت تقسیم" به پارسی می شود "نشانۀ بخش" ی...
-
واژههای مشابه
-
ضرب و تقسیم
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) "تا و بخش"، "تای و بخش". از ریشه های "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن" و "بخشیدن" به چَمِ (معنیِ) "تقسیم کردن".
-
جستوجو در متن
-
کوانتیده
واژهنامه آزاد
تقسیم بندی شده به کوانتوم
-
پایلاماق
واژهنامه آزاد
پخش کردن - توزیع کردن - تقسیم کردن
-
راجه
واژهنامه آزاد
دسته، گروه، مورد استفاده برای تقسیم بندی
-
سرزداز افق
واژهنامه آزاد
نیم دایره ای که کره را به دو قسمت تقسیم می کند.
-
همارنا
واژهنامه آزاد
یکی از نامهای خداوند به معنی تقسیم کننده ثواب و گناه
-
عودلاجان
واژهنامه آزاد
نام یکی از محلات قدیمی تهران، به معنی محل تقسیم آب است.
-
بهره
واژهنامه آزاد
(لری؛ ممسنی) وسیله ای که با آن غذا تقسیم کنند، کفگیر.
-
کواد
واژهنامه آزاد
دستگاه کوآد یک دستگاه سادۀ آنالوگ برای تقسیم بندی تصاویر در سیستم مداربسته آنالوگ است.
-
الیکایی
واژهنامه آزاد
الیکایی نام ایل بزرگی است که درمناطق ورامین_گرمسار و فیروزکوه ساکنند این طایفه خود به زیرشاخه های متعددی ازقبیل شاه حسینی_قندالی_ گلینی_علیکاهی_قنبری_گیلوری_قشقایی_قاسمی_بلوچی_کاشانی_ابولی_عاشوری_غندالی_ایلکا و...تقسیم میشود.
-
روپرت
واژهنامه آزاد
در کودکی یک بازی به این نام داشتیم. یک مستطیل خیلی بزرگ می کشیدیم. این مستطیل به چندخانه تقسیم می شد. هر خانه از هم با یک راه جدا می شد. و نگهبان در آن راه می ایستاد تا یار گروه مقابل نتواند از خانه ای به خانه دیگر برود.
-
پنگ پیاله
واژهنامه آزاد
penge piyāla ساعت آبی . کاسه ای را سوراخ کرده روی آب می گذاشتند تا کم کم پر شود موقع پر شدن زمان مورد نظر محاسبه می شود (برای تقسیم آب کشاورزی)