کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تر و خشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دیدۀ تر
واژهنامه آزاد
چشم خیس از اشک
-
فراخ تر
واژهنامه آزاد
پهن تر ، گشاده تر ، بزرگتر
-
زمینی تر
واژهنامه آزاد
مادی تر.
-
جستوجو در متن
-
بیات
واژهنامه آزاد
نان خشک و کهنه و مانده شده
-
بخوشد
واژهنامه آزاد
بخشکد خوشیدن = خشیدن به معنی خشکیدن و خشک شدن
-
چنده
واژهنامه آزاد
(چُ) (دَ). مدفوع (معمولا سفت و خشک)
-
رزه
واژهنامه آزاد
بند یا طنابی که لباس برای خشک کردن لباس و پارچه
-
چکت
واژهنامه آزاد
چوب های کوچک(کم قطر) و خشک درختان که برای آتش درست کردن استفاده میگردد.
-
عطیبه
واژهنامه آزاد
روستایی در استان بوشهر که پانصد نفر جمعیت دارد با اب و هوای گرم و خشک
-
ناردنگ
واژهنامه آزاد
در ایام قدیم به منظور طولانی کردن زمان استفاده از میوه ها، برخی مرکبات و میوه ها را سایه خشک می کردند و در انواع غذاها به عنوان چاشنی استفاده می کردند که هم اکنون نیز در مناطق روستایی کهگیلویه وبویراحمد مرسوم است. ناردانه، دانۀ خشک میوۀ انار است.
-
بغسمات
واژهنامه آزاد
بُغسَمات - نوعی نان سنتی است که قدمت بیش از 150 ساله دارد مواد تشکیل دهنده آرد ، شکر، روغن و ماده مخمر آب نخود میباشد. و رو مال نان شیره توت انگور و خرما زده میشود. این نان به صورت تازه و خشک درست میشود. بغسمات خشک ماندگاری تا یکسال را دارا میباشد. و...
-
خلی واش
واژهنامه آزاد
(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و چون در فصل بهار می روید، مردم آن را بعد از چیدن خشک می کنند و به صورت خشک شده در غذاهایی ...
-
سلینک
واژهنامه آزاد
(محلی هرمزگان) سَلینک؛ خرمایی که قبل یا بعد از رسیدن خشک شود و معمولاً برای خوراک دام استفاده می شود.
-
توروکه
واژهنامه آزاد
به معنای سله (گلی که خشک شده باشد و به صورت قالب قالب در آمده باشد)