کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترتيب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترتیب اثر دادن
واژهنامه آزاد
اهمیت دادن
-
جستوجو در متن
-
بدین سان
واژهنامه آزاد
به این ترتیب
-
سازمان بخشی
واژهنامه آزاد
نظم و ترتیب دادن.
-
انومالی
واژهنامه آزاد
خلاف قاعده، غیر متعارف، بی ترتیب
-
نسق بندی
واژهنامه آزاد
نظم و ترتیب بنیان و اساس کارها
-
سازمان یافته
واژهنامه آزاد
معادل واژه organised لاتین به معنای نظم و ترتیب داده شده، است
-
انضباط
واژهنامه آزاد
نظم و ترتیب؛ سامان گرفتن؛ بنوا شدن؛ خوب نگاه داشته شدن؛ نظم داشتن.
-
روماک
واژهنامه آزاد
از اسامی پسر مازندرانی و به معنی صادق - محکم با نظم و ترتیب راست و ... می باشد
-
دفترکپیه
واژهنامه آزاد
دفتری است که تاجر باید کلیۀ مراسلات (نامه نگاری ها) و مخابرات (مجموعۀ پیام ها و خبرهای راه دور) و صورت حساب های خود را به ترتیب تاریخ در آن ثبت کند.
-
تاسیانه
واژهنامه آزاد
رسم و آداب برخی از مناطق که طبق آن خانواده عروس به خرج خود یک مهمانی در منزل دامادشان در 4-5ماهگی بارداری دخترشان ترتیب می دهند.شام اصلی این ضیافت در اصفهان هلیم بادمجان است.
-
لنگ لنگو
واژهنامه آزاد
نان بازی کودکان در استان فارس که بچه ها به ترتیب با یک پا، مسافتی از یک راه را می پیمایند و وقتی پایشان قبل از علامت مورد نظر بر زمین بگذارند بازنده محسوب می شوند.
-
گژن پین
واژهنامه آزاد
انگشتی؛ قطعۀ استوانه ای و توخالی که به شکل عرضی، از وسط ارتفاع پیستون می گذرد و از سر دیگر آن بیرون می آید و هم زمان، از حفرۀ بالای شاتون هم می گذرد و به این ترتیب، پیستون و شاتون را به هم وصل می کند. بنابراین، گژن پین یکی از قطعات رابط پیستون و یاتا...
-
گونگ
واژهنامه آزاد
گَوَنگ یک صیغه مبالغه از گَو به معنای پهلوان است و گونگ به این ترتیب معنای بسیار درشت و دلیر می دهد و در خلاصه شدن تبدیل به کنگ و گنگ شده است که در این مدخل ها به معنای مرد هیکلدار و درشت معنا شده است
-
تمک
واژهنامه آزاد
به معنی جایگاهی برای نگهداری ( انبار )گندم در لهجه سیستانی ، به این ترتیب که چاله ای به عمق یک تا دو متر و قطر یک و نیم تا دو متر در زمین ( کف حیاط ) حفر می گردیده سطح آن با یک لایه کاه گندم پوشش داده می شده گندم مازاد بر نیاز روی کاه تا پر شدن تقریب...