کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخممرغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کله تخم مرغی
واژهنامه آزاد
ادم متفکر؛ نابغه؛ روشنفکر
-
تخم مرغ
واژهنامه آزاد
خاگ.
-
تخم مرغ
واژهنامه آزاد
خایه. خورش زردۀ خایه دادش نخست/ بِدان داشتش یک زمان تندرست (فردوسی).
-
جستوجو در متن
-
کاتک
واژهنامه آزاد
کاتک:ت:صامت است. مرغی که هنوز تخم نگذاشته است. مرغی که برای الین بار تخم می گذارد
-
بالیکا
واژهنامه آزاد
" بالی " در فرهنگ عامیانه منطقه لارستان به جوجه مرغی گفته می شود که اماده تخم گذاری می باشد و برای اولین بار تخم گذاری می کند ما از این واژه استفاده کرده و با اضافه کردن " کا " به آن و ایجاد ترکیب " بالیکا " از این نام برای اولین و مدرن ترین مجموعه ...