کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخت به تخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عرشیا
واژهنامه آزاد
ریشه عربی دارد و از عرش به معنای تخت گرفته شده.
-
پرسپولیس
واژهنامه آزاد
تخت جمشید واژه ای یونانی است به معنی سرزمین مردم پارس
-
فولادکوب
واژهنامه آزاد
اقوامی که در ساختن تخت جمشید از ابزارهایی برای وارد کردن طلا به داخل سنگ استفاده میکرداند
-
مومیان
واژهنامه آزاد
یک کوه هست در روستای آقچه قلعه منطقه نوبران ساوه-احتمالا به معنی سنگ صاف و تخت می باشد
-
سریراس
واژهنامه آزاد
سَریراس به معنی زیبای بر تخت نشسته ی پارس که از صفات پادشاها زمان هخامنشی است. تلفظ صحیح:Sariras. سریر:به معنی اریکه، اورنگ و تخت پادشاهی است. سریرا (سریر+ا):"الف" منصوب به سریر اشاره به کسی که بر سریر (تخت زیبای پادشاهی) نشسته، و به معنی زیبایی. سر...
-
هفت سنگ
واژهنامه آزاد
نوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
-
اتیش گاو
واژهنامه آزاد
میله آهنی بادسته چوبی به طول 1.5 متر بانوک کفچه (تخت)مانند که با آن هیزمها و آتش کف تنور را جا بجه می کردند.
-
هور اصفهانی
واژهنامه آزاد
شاعر معاصر که در سال 1345، در سن 57 سالگی، در گذشت و در بقعۀ «تویسرکانی» تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. اشعاری با مضامین تاریخی، انتقادی، عرفانی و انسانی می سرود که پس از مرگش به همت فرزندانش به انتشار رسیدند.
-
ورنگنا
واژهنامه آزاد
وَرَنگنا یا همان پَرشَگنا؛ پرنده ای اساطیری و عاشق تخت پادشاهی بود که تخت پادشاهان را جا به جا می کرد. در کتاب اوستا، یشت (فصل) چهاردهم، از آن یاد شده است. ورنگنا گردونه خشت راوان ( فرمان روایان) را می کشد. این پرنده ارابه های بزرگان از جمله پادشاهان...
-
آنکادر
واژهنامه آزاد
آنکادر کردن (گاهی به غلط آنکارد کردن گویند) در اصطلاح برای مرتب کردن تخت سربازی و مرتب و منظم کردن ریش صورت به کار می رود، خصوصا با تیغ خط انداختن زیر و روی ریش، یعنی روی گونه ها تا کنار لب و زیر گردن. اصطلاحی ست که از زبان فرانسه وارد فارسی شده است؛...
-
نیارش
واژهنامه آزاد
علم ساخت سازه بنا -نام یکی از ستونهای تخت جمشید در گویش کهن راژی که در شهری کوچک بنام ابوزیداباد و روستاهای پیرامون آن و نیز در مناظقی از استان سمنان هم اکنون رایج است، واژه «نیا»، «نیا داردا» به ترتیب به معنای «نگاهداری» و «نگهداشتن» است. بیشتر واژه...
-
آرتیستون
واژهنامه آزاد
رتیستون، آرتیستونه؛ اسم خاص پارسی برای دختران، برابر «ستون ارته» در پارسی باستان، به معنی راستی و درستی. چنان که از نوشته های هرودوت برمی آید، ارتیستون یکی از دختران کورش بزرگ، و در نتیجه خواهر (یا خواهر ناتنی) آتوسا بود، با داریوش بزرگ ازدواج کرد و ...
-
تاشیا
واژهنامه آزاد
تاشیا نام یکی از قله های مرتفع رشته کوه الوند در استان همدان با ارتفاع 3240 متر است، این قله در امتداد قلل پنجوب، تخت رضا و گوسالو (که کوه های گاوبره و چهل چشمه نیز گفته می شوند) با جهت شمال شرقی به جنوب غربی نسبت به محور اصلی رشته کوه الوند و در شم...
-
زاویه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشه. "رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارس...
-
تاشیا
واژهنامه آزاد
تاشیا نام یکی از قله های رشته کوه الوند در استان همدان است که در امتداد قله های پنجوب و تخت رضا با جهت شمال شرقی جنوب غربی از محور اصلی رشته کوه الوند منشعب شده اند ارتفاع این قله 3240 متر است که در نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی 1:50000 با نام تاشی...