کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخته بر سر شکستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ووش تخته
واژهنامه آزاد
(بضم و و بکسر ت و سکون خ و بکسر ت):واژه ای که در بیان تعجب می آید.ازی والّا هم می گویند. مانند وا!
-
جستوجو در متن
-
پرمچل
واژهنامه آزاد
با کف یک دست محکم کوبیدن بر سر کسی
-
تنگله فس
واژهنامه آزاد
تنگله فس- ا.مر. tongele fes : الا کلنگ ، وسیله ی بازی کودکان به صورت میله ای فلزی بلند که از وسط توسط پینی به زمین متصل است و یکی بر یکسر و دیگری بر سر دیگر آن نشیند و هر زمان یک سر آن به بالا برند و سر دیگر را پائین آرند.
-
سرسیخو
واژهنامه آزاد
نوعی آب نبات که بر سر چوبی بوده و آن را می مکیدند
-
چک چون
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِکُ چوْنَ؛ بحث بر سر قیمت کالا یا خدمات، چک و چانه.
-
کماچه
واژهنامه آزاد
( اسم ) 1 - نانک شیرین که از آرد گندم و غیر آن و شکر پزند. 2 - تخته ای باشد گرد و میان سوراخ که بر سر ستون خیمه محکم کنند و چادر خیمه را بر روی آن کشند ( و آن شبیه بنان کماج است ) کلیج. خیمه کماجه:( کماج خیمه را ماند که نتوان ز وی کندن بد ندان نیم ذر...
-
فرو کردن
واژهنامه آزاد
گستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
-
هما
واژهنامه آزاد
پرنده ای افسانه ای که اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد، آن شخص سعادتمند می شود.
-
Gnomes
واژهنامه آزاد
موجودات خیالی که کلاه قرمز بر سر دارند؛ امروزه مجسمه هایی از آن ها را در باغ ها می گذارند، هم برای زیبایی و هم دورکردن حیوانات کوچک مانند موش و ملخ و ...
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
سنگ ها را وا کندن
واژهنامه آزاد
دو نفر که بر سر موضوعی با هم صحبت کنند تا از منظور یکدیگر مطلع شده و کار و تکلیف هر دو مشخص و روشن شود
-
کمرا
واژهنامه آزاد
کَمِرا، معادل اصطلاح بیگانۀ Camera، دوربین. این واژه از بدو اختراع دوربین و ورود آن به ایران در زمان ناصرالدین شاه بر سر زبان ها افتاد و هنوز هم در خیلی از کشور های فارسی زبان به جای دوربین به کار می رود.
-
لورچین
واژهنامه آزاد
نام شهری باستانی که طایفه هرمزیار در ان سکونت داشته و بر سر راه ابریشم قرار داشته اکنه بقایای قبرستان و خانه ها باقی مانده؛این مکان در 15 کیلو متری جنوب دهگلان کردستان قرار دارد
-
افرینه
واژهنامه آزاد
afrina نامی لری از روستا و منطقه و آبشاری معروف است با همین نام در70کیلومتری جنوب خرم آباد بر سر راه قدیم خوزستان و رودچُول هُول هماننداین واژه اَفرَنگ ئت دراوستا به معنی آب زاینده یا آبزا معنی شده است.