کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تختهنشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ووش تخته
واژهنامه آزاد
(بضم و و بکسر ت و سکون خ و بکسر ت):واژه ای که در بیان تعجب می آید.ازی والّا هم می گویند. مانند وا!
-
نشان پذیری
واژهنامه آزاد
نشان پذیری یعنی تأثیر پذیری
-
دور نشان
واژهنامه آزاد
تِلویزیون
-
جستوجو در متن
-
وایت برد
واژهنامه آزاد
تخته سپید.
-
نعنی
واژهنامه آزاد
یک نوع حرکت ورزشی که در گودهای زورخانه در پشت تخته شنا انجام می شود
-
کایت برد
واژهنامه آزاد
وسیله ای ورزشی که با استفاده از انرژی باد روی آب حرکت می کند. اجزای تشکیل دهنده:بالی شبیه پاراگلایدر_ تختۀ موج سواری_ طناب های بلند.
-
کرکاب
واژهنامه آزاد
نوعی پای پوش قدیمی در منطقه ماندستان استان بوشهر. این کفش را بیشتر زنان بر پای می کردند. کرکاب دارای رویه چرمی و کف تخته ای بود.
-
شمکو
واژهنامه آزاد
چوبی که با آن لباس راپس از اضافه کردن مواد شوینده به آن بر روی تخته سنگی قرار داده و بااین چوب (شمکو)به کرات کوبیده و به این طریق می شستند.
-
دالبر
واژهنامه آزاد
علت نامگذاری این واژه:اگر لبه هرچیزی مثل پارچه - کاغذ - تخته و... را بشکل حرف (د) (دال) پشت سرهم ببرید آنرا دالبر گویند.
-
ابرد
واژهنامه آزاد
بر وزن نخورده- الف با فتحه ب باضمه و دال با کسره خوانده وتلفظ می شود.:تخته هایی که در قدیم اطراف لبه بام ساختمان می گذاشتند.
-
لیلاج
واژهنامه آزاد
لیلاج نام تخته ای است که در زمان قدیم بر روی آن قمار می کردند و هر که را در این کار خبره بود می گفتند لیلاج است. امروزه برای نشان دادن حرفه ای بودن و خبره بودن شخصی استفاده می کنند. به عنوان مثال میگویند طرف لیلاج این کار است
-
چرم
واژهنامه آزاد
(دشتستان؛ دهستان ارغون) چ َرم. پوست حیوانات، تخته سنگ صاف و مرتفع و عریض، حاشیه های سنگی اطراف رودخانه یا کمر های (ارتفاعات) صاف سنگی.
-
تلابنک
واژهنامه آزاد
همانگونه که ذکر شد تلابنک نام روستایی در اشکورات می باشد. اما نام این روستا از دو کلمه تله و بن تشکیل شده است بدان معنا که در پایین (بن) تخته سنگ های بزرگ (تله در گویش محلی) واقع شده است.
-
رواز
واژهنامه آزاد
دو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده می شد. زنوز نیز ابزاری برای تسطیح زمین بود).