کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحمل
واژهنامه آزاد
استقامت ، برده باری ، ایستادگی ایستادگی در مقابل درد ، فقر ، کار شاقه ... صبر ، مقاومت
-
جستوجو در متن
-
گالیشیک
واژهنامه آزاد
تحمل کردن
-
بیش پذیری
واژهنامه آزاد
بیشتر پذیرفتن ، تحمل زیاد
-
پکا
واژهنامه آزاد
(گلپایگانی) پِکا؛ تحمل.
-
کار نیکو شود اما به صبر
واژهنامه آزاد
با صبر و تحمل کار ها حل میشود
-
شرح صدر
واژهنامه آزاد
تحمل و مدارای بسیار در مسئولیت های سنگین و دشوار.
-
سیمینتاین
واژهنامه آزاد
سخت کوش.کسی که سختی زیادوبدون اعتراض تحمل می کند
-
مصاف
واژهنامه آزاد
مرد مصاف در همه جا یافت می شود در هیچ عرصه مرد تحمّل ندیده ام صائب
-
مانگرو
واژهنامه آزاد
گیاهی است که در جنوب ایران به آن حرا گفته می شود و در ناحیۀ جَزرومَدی دریا می روید و شوری آب دریا را تحمل می کند. گاهی بلندی آن به چند متر می رسد.
-
برنمی تابد
واژهنامه آزاد
برنمی تابد. الف. (شخص سوم مفرد از مصدر «برنتافتن» که نفی مصدر «برتافتن» یا «برتابیدن» است) تحمل نمی کند، تاب نمی آورد، نمی پذیرد. مثال: ناوک غمزه بر دل سعدی مزن ای جان چو بر نمی تابد" (سعدی، غزلیات سعدی) ب. (شخص سوم مفرد از مصدر «بر نتابیدن» که نفی م...
-
مل
واژهنامه آزاد
مُل= مخفف ملا؛ مُل حَسَنا= ملا حسن، شاعر شهیر محلی سرای شوشتر متخلص به «حَسَنا» مُل= گردی سر شانه را گویند:«مُلِ جمنَه» یعنی شانه هایش را به علامت مخالفت و انکار بالا می اندازد. تکرار آن عمل را «مُل مُل» گویند. «ساقیا مُل بیار بی مُل مُل/ دِه به مُ...