کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبدیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبدیل
واژهنامه آزاد
تَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردازِۀ (تابعِ) بدست آمده به پارسی می شود "تَرادیسِ لاپلاس".
-
جستوجو در متن
-
جایگشت
واژهنامه آزاد
در ریاضی به معنی تبدیل استفاده میشود.
-
شی واره
واژهنامه آزاد
همانند شیء تبدیل شده به شیء (کسی یا چیزی)
-
فرآوری
واژهنامه آزاد
انجام عملی بر روی ماده بمنظور بهبود کیفیت آن ( مثل پاستوریزه کردن شیر ) یا تبدیل آن به ماده ای دیگر (مثل تبدیل شیر به ماست یا سایر مشتقات آن )
-
صفحه خورشیدی
واژهنامه آزاد
با استفاده از این صفحه ها میتوان نیروی خورشید را به برق تبدیل کرد
-
کفیر
واژهنامه آزاد
نوعی فرایند تبدیل شیر به ماست و دوغ که در قفقاز مورد استفاده بوده
-
بدون عوض
واژهنامه آزاد
غیر معوض-بلا عوض-چیزی که برای چیزی قرار نمیگیرد-تبدیل ندارد
-
مژ
واژهنامه آزاد
چوب بعد از آتش گرفتن تبدیل به موادی قرمز شده و از خود انرژی گرمایی تولید کرده که در زیان لکی، اصطلاحا به آن (مِژ) گفته می شود. و سپس به زغال تبدیل می شود . (مِژ) زغال قرمزشده.
-
زکالاب
واژهنامه آزاد
جوهر سیاه (از زگالاب است که بعلت تلفظ اشتباه با گذشت زمان به زکالاب تبدیل شده است
-
گپ
واژهنامه آزاد
(گَپ) بزرگ، برای ساختن صفت تفضیلی آن پ تبدیل به ف میشود. (گفتر )
-
میعانات
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً مایعات حاصل از تبدیل گاز به مایع، مانند آبی که از سرد شدن بخار به دست می آید.
-
بارگادون
واژهنامه آزاد
شهریورماه درشهر اسفرورین انگور هارا می چینند در آفتاب می ریزند تا به کشمش تبدیل شود این کار را بارگادون گویند
-
سنه دژ
واژهنامه آزاد
نام اصلی و محلی شهر سنندج مرکز استان کردستان است که در اثر زمان و تغییر گویش به سنندج تبدیل شده است.
-
چَرِه رِسَه
واژهنامه آزاد
فتح چ ، کسر هر دو راء - فتح سین به معنای چرخ ریسندگی که پشم را به نخ تبدیل می نمود