کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تا شده
واژهنامه آزاد
خَم.
-
صفر تا صد
واژهنامه آزاد
از ابتدا تا انتها
-
جستوجو در متن
-
قلیج خوردن
واژهنامه آزاد
فریب خوردن.
-
رکب خوردن
واژهنامه آزاد
رودست خوردن.
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
تلوتلو خوردن
-
تحلیف
واژهنامه آزاد
سوگند خوردن ، قسم خوردن
-
هتره خوردن
واژهنامه آزاد
(خراسانی) تلوتلو خوردن، ناویدن.
-
قلت طعام
واژهنامه آزاد
کم غذا خوردن، برای رفع گرسنگی غذا خوردن.
-
پیرمک
واژهنامه آزاد
خوردن بی دندان. غذا خوردن شبیه پیران بی دندان که غذا را می مکند.
-
کرچ کرچ
واژهنامه آزاد
کُرُچْ کُرُچْ:(korochkoroch) در گویش گنابادی یعنی با میل خوردن ، با رغبت خوردن
-
گسارنده
واژهنامه آزاد
گساردن به معنی خوردن. می خوردن یا غم خوردن گسارنده یعنی خورنده. نوشنده گسار امر بگساردن است و ترکیب گسار با کلمات دیگر مثل غمگسار. باده گسار و می گسار
-
آفسیدن
واژهنامه آزاد
خوردن، سرکشیدن.
-
ثقل
واژهنامه آزاد
دل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
-
دشوره
واژهنامه آزاد
(د َشوره) شستن و خوردن.