کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تازه داماد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تازه گوی
واژهنامه آزاد
کسی که در گفتارش واژه ی تازه استفاده می کند. نوسخن
-
تازه آباد سریاس
واژهنامه آزاد
نام یکی از روستاهای شهرستان پاوه می باشد و زمستانی سخت و در عوض بهاری با طراوت دارد.
-
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است
واژهنامه آزاد
هر وقت بخواهی می توانی کار ها را جبران کنی
-
جستوجو در متن
-
نوشاد
واژهنامه آزاد
تازه داماد
-
زاوا
واژهنامه آزاد
داماد نامی کردی
-
بی
واژهنامه آزاد
بَیْ:به زبان ترکی = داماد
-
بیگلری
واژهنامه آزاد
عبارت بوده از بی و گلی؛ به باب ها رفته یک ری اضافه شده:بیگلری یعنی جوان و شاداب مانند بی گل؛ همیشه داماد و جوان و شاداب. بی به تنهایی یعنی داماد، و گل هم به دست داماد می دهند بس بیگلری معنی دیگرش، مثل گل است.
-
تیگران
واژهنامه آزاد
خوب و پسندیده- نام پادشاه ارمنستان و داماد مهرداد ششم
-
دامات
واژهنامه آزاد
داماد. مردی که تازه زن گرفته و عروسی کرده - در لهجه گیلانی و مازندرانی می باشد.
-
نوشاد
واژهنامه آزاد
جوان تازه داماد. (به مجاز) جوان نورستۀ شاداب. || نام شهر یا موضعی که زیبارویان ترک در آن بسیار بوده اند.
-
پیدر
واژهنامه آزاد
(گنابادی) پِیْدَرْ؛ عروس و داماد کردن، سر و سامان دادن، از آب و گل در آوردن، ازدواج کردن.
-
پروازه
واژهنامه آزاد
طعامی که در سفر یا گردش یا شکار با خود بر دارند. آتشی که پیش پایعروسو داماد روشن کنند، به معنی زرورق هم گفته می شود.
-
التتمش
واژهنامه آزاد
التتمش به معنی حافظ و نگاه دارنده ایل است، هم چنین در جای دیگر وجه تسمیه التتمش به این دلیل دانسته شده که تولد وی شب ماه گرفتگی واقع شده است و چنین مولودی را ترکان التتمش میگویند. شمس الدین التتمش: شمسالدین التتمش غلام و داماد قطبالدین آیبک بود که...