کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاج بخش
واژهنامه آزاد
آنکه تاج به شاهان می بخشد. لقب اختصاصی رستم دستان، پهلوان نامی ایران، است.
-
تاج ور
واژهنامه آزاد
کنایه از تمایل به قدرت
-
جستوجو در متن
-
کرونا
واژهنامه آزاد
تاج خورشید.
-
کرت
واژهنامه آزاد
تاج خروس.
-
گلال
واژهنامه آزاد
تاج سر
-
کرونا
واژهنامه آزاد
تاج خورشید
-
اگرا
واژهنامه آزاد
شهر نزدیک به تاج محل.
-
بالاچ
واژهنامه آزاد
تاج خروس و -نام یکی از سرداران سلسله اشکانیان-
-
پرکوک
واژهنامه آزاد
َپرکوک کاخ، قصر، تاج وتخت پادشاهی
-
زینة الریاحین
واژهنامه آزاد
نامی است که ابوریحان بیرونی در کتاب «صیدنه»برای تاج خروس به کار برده است.
-
کرونا
واژهنامه آزاد
کرونا یعنی تاج خورشید نام قسمتی از منظومه شمسی است که دنباله لایه خارجی خورشید است.
-
پیل
واژهنامه آزاد
(زرین دشت فارس) پنیر نخل، ماده خوردنی سفید و شیرین میان تاج نخل.
-
بن ریزی
واژهنامه آزاد
ُ:ضم ب/ اسم یکی از طوایف ساکن پشتکوه در ایلام و نیز عراق. اصالتا از چهارلنگ بختیاری. فرزند خان احمد وبرادر تاج الدین زلقی
-
فیلیگران
واژهنامه آزاد
نگاراب، واترمارک (به انگلیسی)، فیلیگران (به فرانسوی). آن نگاره ای آبگون و کمرنگ است که در خاز کاغذ (خمیر کاغذ) چاپ می شود. هنگامی که کاغذ را در برابر چشمۀ شید (منبع نور) بگیرند، آن تَراپدید می شود. اسکناسها نگارابهایی از بزرگان، تاج، شهباز و مانند آن...