کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاب و دَوَل دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاب آور
واژهنامه آزاد
مقاوم
-
شب تاب
واژهنامه آزاد
چیز یا شیئی که در هنگام شب نور از خود ساطع میگرداند گوهر شب تاب یعنی جواهری که در شب می درخشد کرم شب تاب نوعی کرم است که در شب بدلیل وجود فسفر در بافت بیرونی اش می درخشد
-
تاب بازی
واژهنامه آزاد
swing
-
جستوجو در متن
-
سوداگری کردن
واژهنامه آزاد
دادن و گرفتن معامله داد و ستد فروختن و خریدن دادن و جایگزین کردن بی اختیار از دست دادن و بی اختیار گرفتن چیزی به ازای ان
-
با شلاک جلا دادن
واژهنامه آزاد
جلا دادن با لاک و الکل، جلای فرانسوی
-
نامزدانه
واژهنامه آزاد
نامُزدانه / بخور و نمیر دادن . اندک مزدی دادن
-
رایش
واژهنامه آزاد
راییدن- رای دادن- نظر دادن- اندیشیدن- پرداختن و پردازش کردن- هم گروه رایانه
-
سازمان بخشی
واژهنامه آزاد
نظم و ترتیب دادن.
-
هادن
واژهنامه آزاد
گذاشتن و قرار دادن
-
الووینیه
واژهنامه آزاد
دلداری دادن و آرام کردن
-
رواداری
واژهنامه آزاد
جایز دانستن و اجازه دادن
-
سر سری
واژهنامه آزاد
بی حوصله کاری را انجام دادن زود و گذری کاری را انجام دادن از روی بی رغبتی کاری را انجام دادن بی حوصلگی در کار
-
سمبلکاری
واژهنامه آزاد
[سَ بَ.) رفع تکلیفی کاری کردن.برای رفع تکلیف و سرسری کاری کردن.سنبل کردن. کاری را بدون دل دادن بخ آن انجام دادن.
-
مزید امتنان
واژهنامه آزاد
باعث و مورد لطف و عنايت قرار دادن