کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابع تکه ای پیوسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلوم
واژهنامه آزاد
کلوخ/سنگ/تکه ای گل خشک
-
کلمبه
واژهنامه آزاد
کُلُمْبَه/kolomba/ کوزه شکسته، کوزه ای که تکه ای از قسمت فوقانی آن شکسته یا لب پریده شده باشد.
-
لپو
واژهنامه آزاد
تکه پارچه ای که درشهر قطرویه برای بلند کردن وسایل داغ استفاده می شود (دستگیره)
-
پارمیس
واژهنامه آزاد
نام دختر بردیا برادر کمبوجیه - معنی آن جدا شده از بهشت - تکه ای از بهشت
-
آردچی
واژهنامه آزاد
آسیاب دستی برای آسیاب کردن گندم، که از دو تکه سنگ دایره ای تشکیل شده است که بر روی هم قرار گرفته اند.
-
آستین مرقع
واژهنامه آزاد
لباسی مندرس که با تکه هایی از پارچه ای دیگر باز سازی شده است. کنایه از لباسی که از جنس لباس توانگران و ثروتمندان نیست
-
دوختن
واژهنامه آزاد
دو یا چند شی را به وسیله ای به هم پیوستن و پیوند دادن، مانند کفش دوختن(تکه های چرم و لاستیک کف را با نخ به هم پیوند میدهند)یا پولک دوختن
-
تاله
واژهنامه آزاد
تاله با فتحۀ ممدود در اول (که این فتحه از ویژگی های گویش بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی است) به معنی تکه ای از نبات یا قند است. در این گویش به حبه قند یا نبات «جاله» گفته می شود (با همان فتحۀ ممدود در اول) .
-
پینوپروک
واژهنامه آزاد
وصله کردن - وصله پینه کردن - دوخت ودوز - تکه هایی از پارچه های مختلف - از خرده وریزه های پارچه های مختلف ورنگارنگ بقچه ویا جامه ای دوختن - به هم دوختن چند جزء متفرق برای ایجاد یک کل واحد .
-
قشقند
واژهنامه آزاد
تکه نمد یا پارچه ای از جنس لطیف که در قسمت انتهایی پالان الاغ دوخته می شود و در پشت پاهای الاغ قرار می گیرد تا در مواقعی که حیوان در مسیرهای سرازیر حرکت می کند پالان از پشتش نیافتد
-
ایوار
واژهنامه آزاد
غروب خورشید. تنها واژه کاربردی که هنوز هم در میان بیشتر اقوام کرد و لر و بخشی از پارسها در همدان استفاده می شود. چنانچه در غزل شیخ بهایی می فرماید: اتش به جانم افکند شوق لقای دلدار ازپای رفت صبرم ای ناقه پای بردار ای ساربان خدا را پیوسته متصل دار ای...
-
آی. سی
واژهنامه آزاد
(IC) شبکۀ بهم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایۀ نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعۀ همجوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام دهد؛ مدار مجتمع.
-
مرغ آمین
واژهنامه آزاد
(فولکلور ایرانی) نام فرشته ای که پیوسته در پرواز است و مدام آمین می گوید و هر دعا یا نفرینی که به آمین او برسد مستجاب می شود. (در شعر معروف نیما یوشیج، مرغ آمین فرشته نیست، بلکه پرنده است.)
-
تپانچه
واژهنامه آزاد
تپان در زبان ترکی به معنی تکه چوبی است کت و کلفت که روی زمین بعد از شخم زدن می گرداندند تا کلوخ ها شکسته شده و سطح زمین صاف شود. در حال حاضر به بخش زیرین چهارچوب درب که معمولاً یک یا دو سانت از کف بالاتر قرار میگیرد تپان درب گفته می شود. تپانچه نیز ب...
-
گچل
واژهنامه آزاد
گِچِل= تکه سنگ کوچکی که برای آگاه ساختن کسی که در خفا نشسته به او اندازند. احتمالاً گچ-گل بوده است. در سال های نه چندان دور زیرسازی دیوارها برای سفیدکاری با گل انجام می شد، در ساختمان های کهنه و قدیمی گاهی پوسته ای از گچ و گل زیرین آن جدا می شد، به آ...