کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاب آور
واژهنامه آزاد
مقاوم
-
شب تاب
واژهنامه آزاد
چیز یا شیئی که در هنگام شب نور از خود ساطع میگرداند گوهر شب تاب یعنی جواهری که در شب می درخشد کرم شب تاب نوعی کرم است که در شب بدلیل وجود فسفر در بافت بیرونی اش می درخشد
-
تاب بازی
واژهنامه آزاد
swing
-
پر آب و تاب
واژهنامه آزاد
پُرخُروش، جُنبَنده.
-
واژههای همآوا
-
تعب
واژهنامه آزاد
سختی.
-
جستوجو در متن
-
سلنجالو
واژهنامه آزاد
تاب امروزی
-
کش و قوس
واژهنامه آزاد
پیچ و تاب.
-
آتشک
واژهنامه آزاد
کرم شب تاب
-
رمق دیده
واژهنامه آزاد
تاب و توان از دست داده
-
fireflies
واژهنامه آزاد
کرم های شب تاب.
-
قلمشه
واژهنامه آزاد
از این پهلو به آن پهلو شدن - بی تاب بودن
-
تافت
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تافْتَ؛ بافیدن، تاب دادن، پیچ دادن، پیچاندن.
-
تباشیر
واژهنامه آزاد
إز تاب به معنای نور و آشوردن به معنای آمیختن است یعنی آمیختگی نور اول بامداد با تیرگی و داجی شب