کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی جا و بی موقع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیغش
واژهنامه آزاد
بدون ناخاصی ، بدون کلک
-
بیمنتها
واژهنامه آزاد
پایان ناپذیر، بدون انتها
-
جستوجو در متن
-
اختو
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اَخْتُوْ [akhtouw]؛ بی وقت، بی موقع.
-
ورینه
واژهنامه آزاد
حرف زدن بی خود ، حرف زدن بی جا ، زیاد حرف زدن
-
حیض الرجال
واژهنامه آزاد
دروغ گوئی ، تهمت زدن ، هواى نفس وهوس بی جا مولانا فرموده:اى رفیقان زین مقیل و زان مقال - اتقوا ان الهوى حیض الرجال
-
پرون جا
واژهنامه آزاد
محفظه ای کشویی برای نگه داری پرونده ها، پرون جا از ادغام دو واژه ی «پرونده» و «جا» ساخته شده است. معادل کلمه فایل در انگلیسی
-
جل جا
واژهنامه آزاد
رختخواب، تشك و پتو
-
حیز
واژهنامه آزاد
حَیِّز؛ جا و مکان.
-
ژاهو
واژهنامه آزاد
محل بروز خلاقیت ، جا و مکان مقدس
-
کارو ان سرا
واژهنامه آزاد
جا ی استراحت حیوان و انسان.
-
ترانهاده
واژهنامه آزاد
پس و پیش جابه جا کردن چند چیز با هم
-
ثواشه
واژهنامه آزاد
(پارسی کهن) جا و مکان، فضا، از ریشۀ اوستایی. به همین معنا، همتای توَشتری در متون ودایی. مشتق از ثوارتَهی هند و ایرانی به معنای « تْوَر/ ثْوَر » به معنی جا و فضا که خود از ریشۀ هند و اروپایی شتافتن و حرکت کردن ساخته شده است. [ایزد فضا و گاه زمان در مت...
-
فربد
واژهنامه آزاد
"فر" به معنی شکوه , جا و مقام است . "بد" نیز پسوند به معنی دارا بودن , دارنده است ( ارتشبد یعنی دارای ارتش , سپهبد یعنی دارای سپاه) پس فربد یعنی کسی که جا و مقام دارد , کسی که شکوه دارد .
-
خلأ
واژهنامه آزاد
خَلَأ (ع) جا و مکانی که در آنجا چیزی نباشد؛ مکان خالی، محل خالی (لسان العرب)