کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قر شدن
واژهنامه آزاد
دچار فتق بیضه شدن.دچار باد فتق شدن. آب آوردن کیسه بیضه ها
-
خاگ
واژهنامه آزاد
بیضه، تخم مرغ و تخم پرندگان دیگر، خایه
-
قرک / قروک
واژهنامه آزاد
کسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
-
خی
واژهنامه آزاد
خِیْ (khey) در گویش گنابادی یعنی همراه با ، به همراهِ || خَیَ (khaia) در گویش گنابادی یعنی بیضه