کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشفعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیش پذیری
واژهنامه آزاد
بیشتر پذیرفتن ، تحمل زیاد
-
بیش پای
واژهنامه آزاد
آنچه بیشتر بپاید و دوام آورد .
-
غیر فعال کردن
واژهنامه آزاد
از کار انداختن. (پهلوی) آگارنیدن.
-
جستوجو در متن
-
ژیریدن
واژهنامه آزاد
فعال،چابک
-
working key
واژهنامه آزاد
کلید فعال سازی.
-
کنشگر
واژهنامه آزاد
برگرفته از کنش؛ عمل عامل، عمل کننده. فعال
-
زمین پویا
واژهنامه آزاد
زمین پرجنب و جوش - زمین فعال - زمین جستوجوگر
-
Unsubscribe
واژهنامه آزاد
کنسل کردن یک تصویب . غیر فعال کردن فرستادن یک ایمیل (اینترنت)
-
سورفکتانت
واژهنامه آزاد
سطح پرداز؛ این واژه معادل فارسی سورفکتانت(Surfactant) در رشته مهندسی شیمی است که معنای آن ماده فعال سطحی می باشد
-
دیوارنگاری
واژهنامه آزاد
فعال نمودن سطوح فضا به صورت تجسمی که هدفمند باشد و هدفمندی خود را در پاسخ به نیاز محیط و مخاطب ارائه دهد.
-
کرملیان
واژهنامه آزاد
فرقه ای مسیحی که در دورۀ صفویه و زندیه در ایران فعال بوده و به تبلیغ آیین مسیحیت می پرداخته اند.
-
گوگیل
واژهنامه آزاد
گوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی
-
آی. سی
واژهنامه آزاد
(IC) شبکۀ بهم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایۀ نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعۀ همجوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام دهد؛ مدار مجتمع.
-
علف
واژهنامه آزاد
اگر سه علامت آوائی ع-ل-ف را با آوای ف مقلوب کنیم ف-ع-ل خواهد شد. اگر فعال معنای دینامیک دارد، علاف معنای استاتیک پیدا می کند. مقلوب نویسی از هنر های شگفت اقوام عرب زبان است، به دلیل مرتبط بودن آوا ها با ضرب آهنگ و ورود به حروف ابجد (کدهای عددی).