کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیست و هفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنه بیست
واژهنامه آزاد
نام روستایی قدیمی در استان خراسان
-
جستوجو در متن
-
هفت سنگ
واژهنامه آزاد
نوعی بازی محلی کودکانه که با هفت قطعه سنگ تخت رودخانه ای به وزن تقریبی 30 تا 50 گرم و یک توپ کوچک انجام می شود .
-
هفت تنان
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای بخش لاریجان، از توابع شهرستان آمل است. در حال حاضر (سال 1395) هفت تنان 1000 سکنۀ بومی، و 1300 سکنۀ مهاجر (به صورت خوش نشین) دارد.
-
امشا سپندان
واژهنامه آزاد
نام هفت فرشته در دین مزدیسنا است که در کتاب اوستا هم نامش آمده است . این هفت فرشته در جهان مینوی زندگی می کنند و در ایام عید و جشن های آن زمان به زمین فرود می آمدند و آن مکان های جشن را عطر آگین و مقدس می کردند .
-
شیون انگیز
واژهنامه آزاد
کاری که صدای مردم را دربیاورد و ناله و فغان را بر انگیزد . نظامی هفت پیکر
-
دیرخوان
واژهنامه آزاد
در هفت پیکر به معنای کسی است که دیر دیگران را باز می خواند و سرزنش می کند . آسانگیر
-
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.
واژهنامه آزاد
رواکننده حاجت
-
هفت خط
واژهنامه آزاد
کسی که بی اندازه حقه باز است. در گذشته جام شراب هفت خط داشت که میزان شراب را تعیین می کرد و هر کس که تا خط هفتم آن را می نوشید، توانایی خود را نشان می داد .
-
آباد
واژهنامه آزاد
همچنین میتوان آباد را این گونه تجزیه نمود:«آو» و «ات»، یعنی تلفط ترکی آباد؛ از اسامی پیرمردان آذربایجان؛ آو:خانه و ات:پسوند محل ساز ترکی. مثال:مرات یعنی مر(کوکب-هفت ستاره-خورشید) و ات.
-
هفت صندوقی
واژهنامه آزاد
گروه های نمایش دوره گردی بوده اند که با اجرای نمایش های روی حوضی،اسباب سرگرمی و خنده ی مردم را فراهم میکردند.این گروه ها وسایل و ابزار خود را در صندوق هایی می نهاده اند.پر جاذبه ترین و کامل ترین گروه ان هایی بودند که هفت صندوق داشتند ، به هر یک از با...
-
هفت قرآن به میان
واژهنامه آزاد
یعنی اینکه قرآن با قرائت های هفتگانه اش مانع و سدی برای جلوگیری از رسیدن بلاها و گرفتاری ها به اما ایجاد کند
-
مهارلو
واژهنامه آزاد
نام دریاچه ای در جنوب شهر شیراز که در فاصلۀ هفت کیلومتری جنوب خاوری این شهر، بین 29 درجه و 18 دقیقه تا 29 درجه و 33 دقیقۀ عرض شمالی و بین 52 درجه و 42 دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقۀ طول جغرافیایی قرار گرفته است.
-
گروناپذیر
واژهنامه آزاد
گرو به معنای شرط است و گروناپذیر یعنی کسی که در پایان مسابقه شرط نخست و پیش از شروع را نمی پذیرد .مثلا کسی که نتایج انتخابات را نمی پذیرد گروناپذیر است . از حکیم نظامی در هفت پیکر
-
مؤذن
واژهنامه آزاد
مأذون یکی از مراتب هفتگانه دعوت اسماعیلیه است.ناصرخسرو در جامع الحکمتین می گوید«و مردم را اندر مراتب دعوت نیز هفت منزلت است از رسول و وصی و امام و داعی و مأذون و مستجیب» معنی لغوی مأذون:اجاره داده شده بنا براین مؤذِن یعنی اذن دهنده،اجاره دهنده بیتی ا...