کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قفایی
واژهنامه آزاد
ضربه زدن به پشت گردن، پشت گردن زدن، سيلي زدن
-
ورینه
واژهنامه آزاد
حرف زدن بی خود ، حرف زدن بی جا ، زیاد حرف زدن
-
چاپول
واژهنامه آزاد
دست زدن ؛ کف زدن
-
پنج زدن
واژهنامه آزاد
پنجه زدن، چنگ انداختن.
-
چنگ زدن
واژهنامه آزاد
پنج زدن.
-
لوش زدن
واژهنامه آزاد
لوش بر وزن موش،کوش،دوش...:حرص زدن، حریص بودن
-
مطاعنت
واژهنامه آزاد
نیزه زدن با کسی/ به کسی نیزه زدن
-
ستر زدن
واژهنامه آزاد
(سَتَر زدن) سرک کشیدن، سرو گوش آب دادن، رفتن
-
حناسه
واژهنامه آزاد
نفس نفس زدن ، تند تند نفس زدن
-
کله ملق
واژهنامه آزاد
کله ملق:(Kalleh Mallagh) _ معنی =پشتک زدن ، با سر پشتک زدن
-
لال
واژهنامه آزاد
لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
بل
واژهنامه آزاد
(گلستان و خراسان) برق زدن؛ چنانکه بَلبَلی گوش به کسی می گویند که گوشش دائم به دید می آید. بل زدن هم به معنی برق زدن است.
-
رکب زدن
واژهنامه آزاد
امتیاز گرفتن از کسی در حالی که انتظار آن را نداشته باشد؛ فریب دادن، گول زدن.
-
جل زدن
واژهنامه آزاد
ظاهرا به معنی «زُل زدن» است. البته در شعر مشهور عماد خراسانی به کار رفته است.