کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بُخور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بخور
واژهنامه آزاد
Face steaming.
-
واژههای همآوا
-
بخور
واژهنامه آزاد
Face steaming.
-
جستوجو در متن
-
نامزدانه
واژهنامه آزاد
نامُزدانه / بخور و نمیر دادن . اندک مزدی دادن
-
پتی
واژهنامه آزاد
خالی، بیهوده (پتی بدو:بیهوده دویدن - نون پتی بخو:نان خالی بخور)
-
وخی
واژهنامه آزاد
وَخی. در لهجۀ شیرین اصفهانی به معنای «برخیز» به کار می رود. این کلمه فعل امر است که گاهی به صورت خواهش بیان می شود . عبارتی مثل «وَخیزادی» از مشتقات همین کلمه است و معنی یک جملۀ سوالی کامل را می دهد ( وَخیزادی؟ یعنی:آیا تو از جای خود بلند شدی ؟)؛ ی...
-
بین
واژهنامه آزاد
بِیَن یا بی یَن/biyan/ بگیر، بستان، بفرما؛ معادل:hear you are انگلیسی. (گاه به تنهایی عنوان پاسخ کوتاه در اعتراض بکار می رود، و گاه با «هان!» همراه می گردد.):بِیَن هان! دِ ایسون خَور اَ کاسِه نُهات= دِ بفرما! حالا از کاسه ای که پیش رویت هست بخور- کنا...