کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَست نوک به نوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بست
واژهنامه آزاد
(زابلی) (best) ایست! وایستا.
-
بست
واژهنامه آزاد
فعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند.
-
بست نشینان
واژهنامه آزاد
تحصن کنندگان
-
جستوجو در متن
-
چنگ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چُنگ؛ نوک پرندگان، منقار. || نوک و قلۀ کوه.
-
ماژیک
واژهنامه آزاد
نوک نمدی.
-
نولک
واژهنامه آزاد
به نوک و منقار پرنده نول می گویند .
-
نوقاب
واژهنامه آزاد
نوک آب، محل دریافت آب
-
ناتکل
واژهنامه آزاد
(گرگانی، عامیانه) نوک زدن.
-
باش
واژهنامه آزاد
سر . رو .نوک .
-
نولک
واژهنامه آزاد
نولک از نول به معنای نوک است و برای nipple مناسب است
-
نولول
واژهنامه آزاد
از نول به معنای منقار است ولی نولول نوک پستان می باشد .
-
عکازه
واژهنامه آزاد
عصایی که بر نوک آن فلز تیزی نصب کنند.
-
بسمار
واژهنامه آزاد
تلفظ:بِسمار (besmar) معنی:میخ آهنی _ دارای نوک تیز که بر دیوار یا... کوبند.
-
تلسک
واژهنامه آزاد
به شخصی که مدل صحبت کردنش نوک زبونی باشه و یا بعضی حرفهای یک کلمه رو چند بار(به صورت رگباری) تکرار میکنه ،گفته میشود