کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شمیم
واژهنامه آزاد
بوی خوش بوی عطر. رایحه
-
شمیم
واژهنامه آزاد
بوی خوش بوی عطر. رایحه
-
شمیم
واژهنامه آزاد
بوی خوش، بوی عطر، رایحه
-
بوناک
واژهنامه آزاد
آنچه بوی گند دهد. بدبو
-
عطرین
واژهنامه آزاد
بوی خوشی از بهشت.
-
سهار
واژهنامه آزاد
به معنای بوی بد ماهی
-
عطرناک
واژهنامه آزاد
عطر دار - هر چیزی که بوی عطر از آن متصاعد شود
-
شمین
واژهنامه آزاد
بوی خوش ، رایحه دلنشین ، عطر
-
بیلهر
واژهنامه آزاد
نوعی گیاه دارویی با طعم و بوی مایل به تلخ
-
معبرگون
واژهنامه آزاد
به معنی عبیر گون ودارای بوی خوش
-
جیکه
واژهنامه آزاد
نوعى گیاه خودرو که در زمستان می روید و بوى تندى دارد و ریشه اى مانند سیر دارد.
-
عطرآویژ
واژهنامه آزاد
عطرویژه، عطر و بوی خاص، ترکیبات معطر و خالص، محصول هنر عطار معادل niche Perfume مراجعه به جاویژه بازار
-
یسلیانی
واژهنامه آزاد
ئ - به معنی گل و سلیانی - به معنی بو و عطر ، که با هم میشود(عطر گل)( بوی گل)
-
بنگرو
واژهنامه آزاد
(به فتح اول و سوم) درختچه ای است با گلهایی شبیه سنبل و بوی نسبتاً تند و زننده: از بید بدتر بنگرو: کنایه از چیزی یا وضعیتی که از بد دیگری بدتر باشد.
-
ماترک
واژهنامه آزاد
مُردَری. نماند و جهان مُردَری ماند ازوی/ شد آن رنج و آسانی و رنگ و بوی (فردوسی).