کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بو
واژهنامه آزاد
پدر
-
بو
واژهنامه آزاد
باشه،قبول،درست است
-
بو
واژهنامه آزاد
(لری، ممسنی) [bow] پدر.
-
واژههای مشابه
-
گنه بو
واژهنامه آزاد
نام دیگر آن جنت بو می باشد (در اصل جنت بو صادق بوده است).
-
گنه بو
واژهنامه آزاد
نوعی گیاه است که ازدانه وصمغ آن در درمان دستگاه گوارش استفاده میگردد.
-
جستوجو در متن
-
ریحانه
واژهنامه آزاد
خوش بو
-
ریحانه
واژهنامه آزاد
گل خوش بو
-
عطرآگین
واژهنامه آزاد
آمیخته با عطر ، خوش بو
-
دل آویز
واژهنامه آزاد
1.مطلوب 2. خوش بو
-
بکش
واژهنامه آزاد
(بو- کو- ش) خاموش کن
-
ریحانه
واژهنامه آزاد
گل خوش بو؛ یکی ازالقاب حضرت فاطمه (س).
-
بوجه
واژهنامه آزاد
یا بو جه کردن یعنی حامله شدن زن از راه حرام یا پیش از ازدواج
-
تکه
واژهنامه آزاد
گوسفند نری که عمرش زیاد شده و با گله می باشد و بسیار بد بو است