کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلیک
واژهنامه آزاد
ک لیک:kilik:یک بند انگشت
-
محدودکننده
واژهنامه آزاد
کران بند. limiter.
-
قنال
واژهنامه آزاد
زانو بند شتر
-
رستا
واژهنامه آزاد
رستگار شده، رها شده از بند شیطان
-
غل و زنجیر کردن
واژهنامه آزاد
دست کسی را بستن، به بند کشیدن
-
بندایش
واژهنامه آزاد
بندایش:انسداد ، بند آمدن ، بسته شدن
-
ماده سگ
واژهنامه آزاد
کنایه از زن بی بند و بار و هرزه.
-
ریژه
واژهنامه آزاد
در زبان خراسانی به معنای بند رخت.
-
چله ی کمان
واژهنامه آزاد
بند کمان قسمتی از کمان را گویند که تیر را به ان متصل می کنیم
-
رزه
واژهنامه آزاد
بند یا طنابی که لباس برای خشک کردن لباس و پارچه
-
محدود کننده
واژهنامه آزاد
کران بند؛ واژۀ پیشنهادی پارسی. آن همان limiter است که در بسیاری از دستگاه ها به کار می رود. برای نمونه، کران بند ولتاژ که کران های بالا و پایین ولتاژ را می بندد.
-
نطاق
واژهنامه آزاد
ع.(به کسر نون) کمربند ، میان بند ، و نوعی چادر زنانه که میان آن را می بندند
-
مصراع
واژهنامه آزاد
بندک،نیم بند،کاف یا ک برای کوچک نمودن نام است ،کاف تصغیر
-
سوفار
واژهنامه آزاد
دهانه ی تیر جایی از تیر که چلّه ی کمان را در آن بند کنند
-
اوگیر
واژهنامه آزاد
اُوْگیْر:(ougir) در گویش گنابادی یعنی بند کشاورزی ، سَدْ ، فراگیر ، استخر