کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنام زدن بنام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مخ زدن
واژهنامه آزاد
1. به سر کسی یا چیزی زدن ، به درون چیزی زدن 2. کسی را گول دادن یا قانع کردن (اصطلاح عامیانه) ، گیج کردن ، بر مغز و تفکر کسی مسلط شدن
-
قلا کردن
واژهنامه آزاد
کلک زدن -کمین کردن برای شیطنت
-
زق زدن
واژهنامه آزاد
گریه کردن نوزاد.
-
پرناشه زدن
واژهنامه آزاد
غثیان کردن، بالا آوردن.
-
هاوار
واژهنامه آزاد
فریاد - صدا زدن - غال کردن
-
لووه
واژهنامه آزاد
التماس کردن، لووه زدن، lowe
-
کنسل کردن
واژهنامه آزاد
به هم زدن.
-
چکلیدن
واژهنامه آزاد
چِکِلیدن، ور رفتن، دست دست زدن، گشتن، گردیدن، سیخ کردن، انگولک کردن.
-
تودیه
واژهنامه آزاد
پنهان کردن ، مخفی کردن حقیقت،طوری حرف زدن که نه دروغ باشد نه راست
-
پیون
واژهنامه آزاد
(گنابادی) پِیْوَنْ؛ متصل کردن، اتصال، وصل کردن، چسپاندن دو چیز به هم، پیوند زدن، پیوستن.
-
بمبل
واژهنامه آزاد
بُمْبُل:(bombal) در گویش گنابادی یعنی بامبول ، کلک زدن ، زیر وعده و وعید زدن ، برخلاف قرار و قرارداد عمل کردن
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
ورکل
واژهنامه آزاد
وَرْکِلَّ:(warkella) در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، ساقط کردن ، سرنگون کردن ، برانداختن قدرت یا گرفتن جان ، شکست دادن و زمین زدن
-
اسپار
واژهنامه آزاد
(لری) اسبار؛ بیل زدن زمین کشاورزی، برای نرم کردن خاک.
-
درزگیدن
واژهنامه آزاد
ناکهانی کسی را بیدار کردن - ناکهانی تلنگر زدن