کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بموجب ان در نتیجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ارقمچی
واژهنامه آزاد
طنابی بطول حدود 5 متر و به ضخامت حدود 2 سانتیمتر که چون در بافت ان از ارقام و رنگهای مختلف نخ استفاده می شد به ان ارقمچی میگفتند.در انتهای ان چنبری چوبی بسته میشد و از ان برای بستن ساقه های گندم وجو و یونجه درو شده وکار های دیگر استفاده میشد.
-
نارا
واژهنامه آزاد
نار یعنی انار و پسوند ا یعنی مانند . در نتیجه انار مانند یا مانند انار
-
باد بزان
واژهنامه آزاد
فصل پاییز؛ "ان" در این واژه پسوند زمان است.
-
خرازی
واژهنامه آزاد
دکانی ک در ان دکمه و لوازم خیاطی فروخته میشود
-
کلکاسرا
واژهنامه آزاد
گل کار سرا (محلی که در ان گل میکارند)
-
سلخ
واژهنامه آزاد
(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود
-
مغیلان
واژهنامه آزاد
نام درختی است خاردار و به عربی ان را ام مغیلان خوانند-درخت کیک...-درختچه خاردار که در بیابان ها می روید-درختچه ای که از ان صمغ عربی به دسن می هید
-
کندانه
واژهنامه آزاد
در تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
-
تفریغ بودجه
واژهنامه آزاد
"تفریغ" از نظر لغوی یعنی فارغ ساختن و تفریغ بودجه در اصطلاح مالی، فراغت از بودجه و یا نتیجه اجرای بودجه است.
-
بودجه
واژهنامه آزاد
جدولی که در ان هزینه پس انداز ودرامد به کار برده باشند بودجه می گویی
-
سالور
واژهنامه آزاد
نام قلعه ای که رکن الدین خورشاه دشمنان خود را در ان محبوص کرد.
-
گلخنچی
واژهنامه آزاد
ان کسی که در گلخن کار کند ویا کسی که در اتش خانه حمام کار کند
-
نسارگ
واژهنامه آزاد
نُ قسمت شمالی ساختمان که سایه بیشتری داشته و در نتیجه، برفهای کنار آن دیرتر ذوب میشوند؛ مثال:اتاقِ برِ نُسارگ:اتاقی در قسمت شمالی ساختمان
-
بشکان
واژهنامه آزاد
بشکان تشکیل شده از دو واژه بش و کان که در زبان ترکی بش می شود پنج و کان هم می شود معدن در نتیجه بشکان می شود جایی که پنج معدن دارد
-
ترامی
واژهنامه آزاد
(فقه) بر وزن تراضی در لغت به معنی منجر شدن و منتهی شدن سلسله علل به نتیجه ای است، و نیز به معنی تتابع و پی در پی آمدن و افزوده شدن است.