کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بصورت گرد در اوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
از پای در اوردن
واژهنامه آزاد
خسته کردن، کلک کسی را کندن، از دست کسی راحت شدن
-
بدوک
واژهنامه آزاد
نوعی بازی با مهره های گرد در صفحه چهار خانه دار
-
دولخ
واژهنامه آزاد
دولَخ:(dwlakh) در گویش گنابادی به معنای گرد و خاک
-
کمبل
واژهنامه آزاد
در زبان گوشکی به معنی شکم ملوس و گرد و قلمبه است
-
ثم
واژهنامه آزاد
گرد آوردن/ فراهم آوردن، به اصلاح در آوردن / نیکو کردن / مرمت کردن/ پا سفت کردن
-
شاهنامه
واژهنامه آزاد
کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد.
-
بطیار
واژهنامه آزاد
عطار های دوره گرد قدیمی در زبان کردی معنا دارد هرچند بط در زبان فارسی به معنی مرغابی است این کلمه یک اسم است در زبان کردی
-
خر
واژهنامه آزاد
علاوه بر معنای گریبان و گلو در لری، خِرّ در گویش لکی، و غِرّ در لری به معنی گرد، مدور، دایره وار و توپی شکل است.
-
نهستی
واژهنامه آزاد
نبودن ، عدم حضور، غایب بودن، حاضر نشدن در کلاسِ درس یا گرد همآیی ها(نهستی داشتن= غایب بودن)
-
سجوق
واژهنامه آزاد
نوعی شیرینی. باسلُق را، به جای چیدن بر روی نخ، گرد می کنند و داخلش مغز گردو می گذارند و در ظروف سفالی می چینند تا شکرک بیاورد؛ این نوع باسلُق را سجوق می نامند.
-
ولوگرد
واژهنامه آزاد
نام این روستا از ترکیب( ول )بمعنی گل و شکوفه و (گرد) که در زبان تاتی به معنی شهر و روستا و آبادی است تشکیل شده
-
فلایویل
واژهنامه آزاد
فلایویل صفحه ای فلزی گرد و گردان است که در انتهای میل لنگ موتور بسته می شود. وظیفه آن ذخیره انرژی دورانی درون خود است.
-
کرنو
واژهنامه آزاد
کُرنو، کرنون؛ گونه ای نان گرد و کلفت که در تنوری به نام کرنو(ن) و روی قلوه سنگ های داغِ نسبتاً بزرگ (کلوخ کرنو) پخته می شود. خاستگاه این نان شهرستان شهربابک است.
-
پشت گرد
واژهنامه آزاد
میله کوچکی که در بالا یا پشت گُرد دست بافته های داری قرار می گیرد و وظیفه ی جلو و عقب بردن نخهای چله را برای تعویض نخ زیر و رو به عهده دارد.
-
برسیان
واژهنامه آزاد
واژه ای اوستایی است - شامل بَرَ + سئِنَه، به معنای آغوشی برای باز ، یا همان پرنده معروف شکاری ، یا سیمرغ هم معنا می دهد . به معنای آغوشی برای پرواز کردن نیز هست . برسیان ، در گذشته های دور نام محلی بوده در حاشیة دجله و فرات و کوفة امروز،که روزگاری مش...