کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بست
واژهنامه آزاد
(زابلی) (best) ایست! وایستا.
-
بست
واژهنامه آزاد
فعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند.
-
واژههای مشابه
-
بست نشینان
واژهنامه آزاد
تحصن کنندگان
-
جستوجو در متن
-
سیبه
واژهنامه آزاد
بن بست
-
تنگاره
واژهنامه آزاد
کوچه تنگ و باریک؛ بن بست
-
آمپاس
واژهنامه آزاد
بن بست؛ مجازاً به معنی تنگنا، فشار، رودربایستی.
-
مُشتی
واژهنامه آزاد
در لهجه زواره ای به معنی سوراخی که در دیوار ایجاد شده و در قدیم برای مخفی کردن اشیاء از آن استفاده می شده است و یا برای قرار دادن تیرهای چوبی برای ساخت چوببست.
-
تحصن
واژهنامه آزاد
1. به جایی پناهنده شدن . 2. بست نشستن. 3.در حصار شدن. 4.در جای استوار و محکم قرار گرفتن.
-
گیداری
واژهنامه آزاد
گیداری از کلمه گید (قید و بند) گرفته شده است. چرا که طایفه آلبوخضیر قدیما اسرای خود را از دیگر طوایف در این محل به تنه نخل می بست.(گید می کرد).
-
گوکر
واژهنامه آزاد
وسیله است برای وجین کردن وچیدن علف های هرز شبیه یک تبرکوچک است که به آن دسته چوبی بامیخ بست میکنند( در لهجه خراسانی بویژه شهربشرویه ودهستان رقه آمده و کاربرد زیاد دارد)
-
مال بند
واژهنامه آزاد
(مکانیک) ابزاری مخصوص بستن تریلر و کاروان به پشت خودروی کِشنده و جابجایی آن، که شامل یک یا دو تیرک افقی، و مجهز به بست، قلاب (hook)، زنجیر و توپی (ball) است. معادل Tow bar یا Towing Hitch در انگلیسی.
-
مطلق
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) اَبَست. از "اَ" پیشوند نایِش (نفی) چون امرداد و انوشه و "بَست" رویهم می شود "ناوابسته". "اکثریت مطلق آرا" به پارسی می شود "بیشتریِ اَبَستِ رای ها". "صفر مطلق" به پارسی می شود "زِفر اَبَست". "دمای مطلق" به پارسی می ش...