کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگ شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بزرگ منشی
واژهنامه آزاد
نب.
-
طبل بزرگ
واژهنامه آزاد
دهل
-
خیمه بزرگ
واژهنامه آزاد
هواری
-
شیطان بزرگ
واژهنامه آزاد
شیطان بُزُرگ؛ آمریکا. تعبیر دو کلمه ای که بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) دربارۀ ایالات متحده آمریکا به کار برد.
-
بزرگ لقمه
واژهنامه آزاد
معادل فارسی واژه ساندویچ. لقمه ای بزرگ که به مخلفات کم ختم نشود و مخلفات زیادی داشته باشد.
-
چکش بزرگ
واژهنامه آزاد
پتک
-
چکش بزرگ
واژهنامه آزاد
پتک
-
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.
واژهنامه آزاد
رواکننده حاجت
-
جستوجو در متن
-
از آب و گل درآمدن
واژهنامه آزاد
بزرگ شدن
-
رووید
واژهنامه آزاد
(گنابادی) رُوْویْدَ [rouwwida]؛ جمع کردن، جارو زدن، روفتن، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان.
-
مولی علیه
واژهنامه آزاد
مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (در صورتی که جنون و سفه آنها قبل از تمام شدن صغر وجود داشته و بعد از بزرگ شدن هم ادامه پیدا کند) تحت ولایت پدر و جد ...
-
غرابه
واژهنامه آزاد
غرابه شیشهای است بزرگ و شکمدار با دهانهای تنگ که در آن مایعات را انبار میکردند و نگه میداشتند که اکنون با وجود ظروف پلاستیکی نه مورد مصرف دارد و نه ساخته میشود. در گذشته پس از شکستن و خورد شدن غرابه از شیشه های آن جهت گلجام درب ها و پنجره های ا...
-
کردلر
واژهنامه آزاد
نوعی ریسمان بزرگ و کلفت برای بستن کشتی ها در لنگرگاه یعنی هر جا آب (دریاچه یا رودخانه) باشد به محل سوار شدن قایق یا ...، کردلر گفته می شود. در منطقه ای که در قدیم در آنجا زراعت پنبه انجام می شد کردلر گفته می شود.cord or kord به معنای نخ یا ریسمان که ...
-
اشکان
واژهنامه آزاد
«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ریزد، باران، سیل، روان شدن، جاری شدن و .... است. این واژه در زمان حملهٔ اسکندرِ گُجَستَک به ...