کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برقکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تش برق
واژهنامه آزاد
ت َ ِ ش ب ِ ر ق، رعد وبرق
-
برق آبی
واژهنامه آزاد
نیروی برق آبی یا هیدروالکتریسیته اصطلاحی است که به انرژی الکتریکی تولیدی از نیروی آب اطلاق می شود.
-
ژنراتور برق
واژهنامه آزاد
کهرب زایا (کَهرُب زایا).
-
تابلوی برق
واژهنامه آزاد
گَنجِه، گَنجِۀ کَهرُبا. (زبانزدِ تَشنیکی/ فنی).
-
برق نما
واژهنامه آزاد
الکتروسکوپ، برق آزما
-
استیل کار
واژهنامه آزاد
انجام دهنده کار استیل
-
اندر کار
واژهنامه آزاد
درون کار.
-
احلیل کار
واژهنامه آزاد
فریب کار.
-
بدل کار
واژهنامه آزاد
در اصطلاح سینما جای گزین
-
کار واش
واژهنامه آزاد
شست وشوی ماشین . محلی که در آن ماشین میشویند. از واژه ی انگلیسی car wash گرفته شده است
-
ابریشم کار
واژهنامه آزاد
آن که تارهای پیله به هم کند و خیط و رشته سازد.
-
پخش کار
واژهنامه آزاد
توزیع کننده کسی که کار توزیع را عهده دار می شود
-
اضافه کار
واژهنامه آزاد
بیش کار
-
کار اموزی
واژهنامه آزاد
کسی که مشغول آموختن کاریست
-
محل کار
واژهنامه آزاد
کارجا، کارجای.