کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برسام
واژهنامه آزاد
برسام نام فرزند و فرمانده بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید. بدو گفت برسام کای شهریار /// چو من بردم از چاچ چندان سوار بیاوردم از مرو چندان بُنه /// بشد یزدگرد از میان یک تنه
-
برسام
واژهنامه آزاد
قوی تر از آتش
-
برسام
واژهنامه آزاد
barsam ، پسر بیژن از پهلوانان شاهنامه
-
برسام
واژهنامه آزاد
بسیار فروزان ودرخشان
-
جستوجو در متن
-
شوصه
واژهنامه آزاد
ذات الجنب . [ تُل ْ جَم ْ ] (ع اِ مرکب ) درد پهلو. (مهذب الاسماء). برسام . جُناب . نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن . دردی است به دنده ها با سرفه و تب . سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیدا ش...