کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدرفتاری کردن نسبت به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عرشیا
واژهنامه آزاد
اسم مؤنث فارسى با ریشه عربى، عرش در مقابل فرش، عرشیا:(عربى فارسى) [عرش + ى (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت یا اسم ساز)]، منسوب به عرش، ملکوتى و آسمانى در زبان شرعی، فلک الافلاک و در معناى لغوى هر آنچه در فراسوى زمین قرار دارد، آسمانى
-
ادعا کردن
واژهنامه آزاد
برتری یا فضیلت یا هنری را به خویشتن نسبت دادن.
-
پاوین
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) پاکیزه، منسوب به پاک؛ واژۀ مرکب از پاو به معنی پاکیزه کردن (دهخدا) و ین نسبت (دهخدا).
-
تخطئه
واژهنامه آزاد
[ت َ طِ/طَ ءَ / ءِ] (مص، عربی) خطاگرفتن در کار از کسی. نسبت خطا به کسی دادن. بدگویی کردن از کسی. کسی را به بدی منسوب کردن.
-
تعدی کردن
واژهنامه آزاد
تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری. (ماده 951 قانون مدنی)
-
تیوانی
واژهنامه آزاد
(تلفظ:tivāni) (تیو = طاقت و توانایی + انی (به نسبت)) به معنی توانایی .
-
تخطئه
واژهنامه آزاد
خطایی را به کسی نسبت دادن
-
ولع
واژهنامه آزاد
حرص و طمع شدید نسبت به چیزی
-
کرنش
واژهنامه آزاد
به نسبت تغییر طول جسم به طول اولیه آن کرنش می گویند.(مهندسی)
-
حلالیت
واژهنامه آزاد
حلال کردن ، وقتی کسی نسبت به دیگری کوتاهی نموده یا خطایی انجام می دهد و یا احساس می کند دوباره او را نخواهد دید در خواست حلالیت می کند ، درخواست از دیگری برای حلال کردن امری بر او.
-
نیک ریگ
واژهنامه آزاد
زمینی که نسبت شن و ریگش به گل نرم مناسب باشد
-
خودمیانبینی
واژهنامه آزاد
خود را مرکز دانستن، خود را نسبت به دیگران در موضوعی محور پنداشتن.
-
فرهان
واژهنامه آزاد
باشکوه و بزرگ، منسوب به فره؛ واژۀ ساخته شده از فره و ان (پسوند نسبت).
-
تمشک سیاه
واژهنامه آزاد
نوعی از انواع تمشک به رنگ سیاه و مزه ترش تر نسبت به تمشک معمولی
-
نویان
واژهنامه آزاد
[نوی /novi/= نو بودن، تازگی، (در قدیم) (به مجاز) شادابی، تر و تازگی + ان (پسوند نسبت)]، 1- منسوب به نوی، مربوط به نوی 2- (به مجاز) شاداب و تر و تازه