کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تنه واده
واژهنامه آزاد
تکیه بده
-
آتنا
واژهنامه آزاد
به ما بده، عطا کن به ما
-
پل
واژهنامه آزاد
پَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده
-
بماس
واژهنامه آزاد
بِماْس:(bemas) در گویش گنابادی یعنی پول بده ، خرج کن
-
نهی
واژهنامه آزاد
نِهیْ:(nehi) در گویش گنابادی یعنی بگذار ، قرار بده
-
مینه
واژهنامه آزاد
بر دیگران بگذار، نام کسی دیگر را بکار ببر، کس را با نام خودش نخوان و یک نام مستعار بر او بگذار، کارهای یک کس را به دیگری نسبت بده کلمه پشتو است به معناى عشق و محبت
-
بناشتن
واژهنامه آزاد
بِناشتَن:تکیه دادن؛ صرف:(بناشت= تکیه داد، معلوم)، (بنارِس یا بِنارِهِس= تکیه داد، مجهول)، (بِنار= تکیه بده، امر)،
-
بهل
واژهنامه آزاد
بِهِل ( بِ هِ ل ) - اجازه خواستن و فرصت خواستن بر کاری - شکل مخفف ( بِل ) یعنی:بگذار و اجازه بده
-
نیوش
واژهنامه آزاد
بن مضارع و فعل امر از نیوشیدن؛ گوش بده، گوش بسپر، بشنو. || در ترکیب به معنی شنونده، نیوشنده: سخن نیوش.
-
بهر
واژهنامه آزاد
(بندری) بِهر یا بِحر به معنی بگذار، قرار بده؛ مترادف بِهِل، از مصدر هلیدن.
-
ورزن
واژهنامه آزاد
وَرْزِنْ:(earzen) در گویش گنابادی یعنی بتکان ، تکان بده ، درو کن ، زیرش بزن
-
خرید و فروش
واژهنامه آزاد
خرید و فروش:خرید و فروش در لغت نامه دهخدا چنین آمده:(ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) مبایعه . سودا. معامله . تجارت . داد و ستد. بیع و شری . بده و بستان .
-
داد از خویشتن دادن
واژهنامه آزاد
داد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد تو داده ست کردگار، ترا نیز/ داد به طاعت بداد باید ناچار (ناصر خسرو). || داد از تن خویشتن ...