کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالا ولایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بالا میکشاند
واژهنامه آزاد
بالا میبرد
-
تروش بالا
واژهنامه آزاد
تروش بالا:معنی = آبکش ؛ چلوصافی ،
-
اخوره بالا
واژهنامه آزاد
شهری در غرب استان اصفهان. فریدونشهر. محلی گرجی نشین
-
ترش بالا
واژهنامه آزاد
آبکش/به زبان یزدی
-
گیجالی بالا
واژهنامه آزاد
این روستا در قدیم حدودأ 350 سال پیش توسط شخصی به نام زهیر از فرماندهان سپاه زندیه ساخته می شود،که برابر واژه انگلیسی gigol به معنای جدید است_
-
بالا پوش
واژهنامه آزاد
عبا
-
ترش بالا
واژهنامه آزاد
با املای سرهم، ترشبالا، در دهخدا ثبت شده است:[ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) ترشپالا. ابزاری فلزی و سوراخ سوراخ جهت پالایش پالوده و صاف کردن برنج پلاو و سایر چیزها. (ناظم الاطباء).
-
ته و بالا کردن
واژهنامه آزاد
جابجا کردن ، سبک سنگین کردن
-
جستوجو در متن
-
تالقان
واژهنامه آزاد
شهر یا قصبه در ومرکز ولایت تخار که نام مرکز ولایت تخار هم میباشد.
-
ولایت فقیه
واژهنامه آزاد
سرپرستی دین شناس.
-
دایکندی
واژهنامه آزاد
[دایکُندی] نام یکی از استان (ولایت) های افغانستان است.
-
ولایت فقیه
واژهنامه آزاد
حکومت و اداره جامعه اسلامی توسط فقیه جامع الشرایط
-
کجکی
واژهنامه آزاد
نام یکی از ولسوالی های ولایت هلمند، در جنوب افغانستان.
-
اوکل
واژهنامه آزاد
اُوکَل:قریه ای بسیار سر سبز و دیدنی در غرب ولسوالی شندند ولایت هرات