کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بالا بلند کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بالا میکشاند
واژهنامه آزاد
بالا میبرد
-
تروش بالا
واژهنامه آزاد
تروش بالا:معنی = آبکش ؛ چلوصافی ،
-
اخوره بالا
واژهنامه آزاد
شهری در غرب استان اصفهان. فریدونشهر. محلی گرجی نشین
-
ترش بالا
واژهنامه آزاد
آبکش/به زبان یزدی
-
گیجالی بالا
واژهنامه آزاد
این روستا در قدیم حدودأ 350 سال پیش توسط شخصی به نام زهیر از فرماندهان سپاه زندیه ساخته می شود،که برابر واژه انگلیسی gigol به معنای جدید است_
-
بالا پوش
واژهنامه آزاد
عبا
-
جستوجو در متن
-
بر سختم
واژهنامه آزاد
بلند کردن .گرفتم.برداشتم
-
دیلاق
واژهنامه آزاد
برای مسخره کردن افراد قد بلند
-
بخاست
واژهنامه آزاد
برخاستن، بر پا شدن، ایستادن، قیام کردن، بلند شدن
-
مرتفع ساختن
واژهنامه آزاد
ارتفاع دادن، بلند کردن؛ رفع نمودن، از بین بردن.
-
لپو
واژهنامه آزاد
تکه پارچه ای که درشهر قطرویه برای بلند کردن وسایل داغ استفاده می شود (دستگیره)
-
قرک / قروک
واژهنامه آزاد
کسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
-
هلیفر
واژهنامه آزاد
(واژۀ نوساختۀ کاربران) Helifer، Helicopter . واژه اى نوساخته است از: Heli.... پیشوندى است به چم " بالا. بلند. صعود کردن" از ریشهء " haura", آن را در واژه هاى "البرز. الوند..." نیز مى بینیم. Fer به چم پروازیدن است. واژه هاى وابسته: هلیفردن: با هلیکو...
-
قلنگلو
واژهنامه آزاد
نوعی بغل و بلند کردن است ،بنحوی که فرد بر شونهای طرف مقابل سوار میشود که پاهایش آویزان روی سینه های آن فرد قرار میگیرد ،و میگویند ،فلانی برا خودش سواره و قلنگو شده،که راحت بقصد برود و خسته نشود ،