کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باش
واژهنامه آزاد
سر . رو .نوک .
-
واژههای مشابه
-
چاش باش
واژهنامه آزاد
کلمه ترکی ، گیجی زدن
-
جستوجو در متن
-
یقین بدان
واژهنامه آزاد
شک نکن، تردید نداشته باش، مطمئن باش
-
مجتمع مسکونی
واژهنامه آزاد
باش هَماد.
-
غنیمت شمار
واژهنامه آزاد
قدر دانی باش
-
بب پی
واژهنامه آزاد
بب پی:beb pay:مواظب باش
-
هناخته
واژهنامه آزاد
آماده - مهیا شده - برنامه ریزی برای انجام کاری مثلا:هناخته ی شام شب باش یعنی به فکر تهیه شام شب باش
-
بپوی
واژهنامه آزاد
بِپوی؛ کوشش بکن، پویا باش.
-
رفابس
واژهنامه آزاد
چشم به راهم باش (فارسی کهن).
-
جلد
واژهنامه آزاد
(jald) به معنی زود. مانند جلد باش جلدی بیا جلدی اومدم
-
ری را
واژهنامه آزاد
در افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوشیار
-
علیشار
واژهنامه آزاد
نام قریه ای است از توابع ساوه که آب و هوای نسبتاً سردی دارد. در مرکز قریه، یک قلعۀ قدیمی وجود دارد که به قلعه باش معروف است.
-
کرناى
واژهنامه آزاد
کَرنای؛ نوعی ساز اصیل و باستانى ایرانى که مانند شیپور در جنگ ها و آماده باش ها و اطلاع رسانى های عمومی کاربرد داشته است.